علل جاودانگي نهضت عاشورا
اهم علل جاودانگي نهضت عاشورارا مي توان به طور مختصر بشرح زير بيان نمود :
1- آزادگي و زير بار ذلت نرفتن امام حسين ( ع ) : در روز عاشورا از كوفيان خواست اگر دين نداريد دست كم آزاده باشيد ، دين اسلام با آزادگي جانبازي و فداكاري محفوظ خواهد ماند.
2- مبارزه با ستمگران : يكي از اهداف امام اجراي عدالت ، بود آن گونه كه مي فرمايند : زندگي با ستمگران را جز ننگ نمي دانم .
3- اصلاح امت محمدي : امام هيچ هدفي جز اصلاح امت نداشت زيرا اگر براي رياست دنيوي و حكومت حركت مي كرد زنان واطفال را با خود نمي برد .
4- مبارزه با فساد اجتماعي : نمونه بارز آن را ميتوان در اجراي امر به معروف ونهي از منكر در زندگي امام اشاره نمود .
5- گفتگو براي هدايت گمراهان : آن حضرت حتي صبح روز عاشورا از گفتگو با كوفيان خوداري نكرد كه مي خواست از راه گفتگو سعي در هدايت كوفيان داشت .
6- عاشورا تجلي گاه ادب واخلاق : آن حضرت براي يارانش احترام بسياري قائل بود ، امام سمبل اخلاق انساني بود تا جايي كه امام برادرش را با عبارت جانم فداي تو باد صدا مي كرد .
7- محبت ومهرورزي : رابطه امام و يارانش چندان محكم بود كه سعيد بن عبدا.. حنفي گفت : به خدا اگر هفتاد بار كشته شوم و سپس زنده گردم و زنده به گور گردم و زنده مرا بسوزانند و خاكسترم را بر باد دهند از تو جدا نمي شوم تا پيش تو كشته شوم .
8- بينش و آگاهي و بصيرت : شهداي عاشورا با انتخابي آگاهانه امام را همراهي كردند وعاشقانه به سوي شهادت رفتند .
9- از جان گذشتگي در راه هدف : امام حسين ( ع ) نه تنها خود بلكه همه خاندان خود از خردسال و نوجوان را فداي اسلام كرد .
10- نقش آفريني زنان در كربلا : زنان در كربلا نه تنها به پرستاري و دلداري مردان و تشويق آنان پرداختند بلكه در ميدان مجاهدت كردند .
برچسبها:
تاریخ سوگواری وعزاداری سالار شهیدان از کی شروع شد ؟
تاریخ سوگواری وعزاداری بر امام حسین ( ع ) به همان روز های نخست پس از واقعه عاشورا بازمیگردد چون که هنگامی کوفی ها
اسرای خاندان آن حضرت را ازکربلا از کنار جنازه شهدا حرکت می دادند آنها به شدت می گریستند ویکی از آنها با فریاد " یا محمداه " گفت
: این حسین است که جنازه او در این صحرا آغشته به خون افتاده وخاندان و زنان او به اسارت گرفته اند .
در دمشق نیز زنان خاندان امام حسین ( ع ) سه روز عزاداری کردند .
پیش از بازگشت اسرا به مدینه ، خبر شهادت امام حسین ( ع ) به آن شهر رسید در این هنگام ام لقمان دختر عقیل به همراهی
خواهرانش در کوچه های مدینه به سوگواری پرداختند .
نخستین سوگواری جمعی برای آن حضرت از سوی توابین در سال 65هجری بر سر مزارش انجام گرفت و از آن پس شیعیان در هر کجا
بودند ، مراسم عزاداری ومصیبت خوانی رادر سالگرد واقعه عاشورا برگزار می کردند ، چنان که امام صادق ( ع ) اهل خانه خود را جمع می
کرد و از سید حمیری شاعر می خواست تا ذکر مصیبتی از حسین ( ع ) برای وی بسراید .
سرانجان در دوران دولت آل بویه ، احمد معز الدوله پس از تصرف بغداد به سال 351 هجری دستور داد در روز عاشورا بازارها تعطیل گردد و
بیرق و نشان سیاه بیاویزند و دسته های عزاداری مردان و زنان در شهر به راه بیفتند وبرای شهادت آن حضرت عزاداری کنند . سال ها بعد
فاطمیان اسماعیلی مذهب در مصر این سنت را شایع کردند . این در حالی است که حتی در قرن ششم هجری حنفی ها و شافعی ها
در روز عاشورا عزاداری می کردند . این رسم تاکنون در محافل شیعه باقی مانده است همچنین از روزگار صفویه تاکنون حماسه عاشورا در
قالب هنر تعزیه ، پرده خوانی ، نقاشی ، خطاطی ، کاشی کاری ، مرثیه سرایی و ... تجلی داشته است .
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
برچسبها:
صنایع فرهنگی استان سمنان
تحقیق : مسعود صادق زاده ،
ادبیات تحقیق :
تعریف سینما :
سینما یک رسانه دیداری شنیداری مبتنی بر تکنولوژی است که به وسیله آن فعالیت اقتصادی صورت می گیرد و هم چنین قابلیت استفاده هنری را داراست .
تعریف صنایع دستی :
صنايع دستى بهعنوان زيرمجموعهاى وسيع از هنرهاى سنتى ايران از گذشتههاى دور تا امروز جايگاه ويژهاى در فرهنگ بومى و معنوى سرزمينمان داشته است |
صنايع دستى به آن گروه از صنايعى گفته مىشود که مهارت، ذوق و بينش انسان در آن نقش اساسى دارد. در مجموع مىتوان گفت صنايع دستى به آن گروه از صنايع گفته مىشود که تمام يا بخش اعظم مراحل ساخت فرآوردههاى آن با دست انجام گرفته و در چارچوب فرهنگ و بينش هر منطقه و با ديدگاههاى قومى ساخته و پرداخته مىشود. صنايع دستى بازتابى از تاريخ تمدن هر ملت و قومى است و مىتوان انتشار مؤثرى براى فرهنگ و سنن مناطق مختلف باشد . |
ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ
ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﮔﻮﻧﻪاي از ﺻﻨﻌﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ اﻳﺪه، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺗﻮزﻳﻊ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ
ﻣﻲﭘﺮدازد ﻛﻪ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارﻧﺪ و ﻣﺨﺎﻃﺐ آنﻫﺎ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎ و اﺑﻌﺎد ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻓﺮد و ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ. از آنﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺮ ﺧﻼﻗﻴﺖ، ﻣﻬﺎرت، داﻧﺶ و اﺳﺘﻌﺪاد ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪﮔﺎن آن اﺳﺘﻮار اﺳﺖ، ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ را ﺻﻨﺎﻳﻊ ﺧﻼق ﻧﻴﺰ ﻣﻲﻧﺎﻣﻨﺪ.
تعریف گردشگری
گردشگری به مجموعه فعالیتی اطلاق می شود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق می افتد. این فرایند شامل هر فعالیتی از قبیل برنامه ریزی سفر، مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات آن نیز می شود. همچنین فعالیت هایی را که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام می دهد نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان میزبان و مهمان را نیز در بر می گیرد. به طور کلی می توان هرگونه فعالیت و فعل و انفعالی را که در جریان سفر یک سیاحتگر اتفاق می افتد را گردشگری تلقی کرد.
دو نظریه در خصوص ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ
ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اوﻟﻴﻦ ﺑﺎر ﺗﻮﺳﻂ ﺗﺌﻮدور آدورﻧﻮ و ﻣﺎﻛﺲ ﻫﻮرﻛﻬﺎﻳﻤﺮ، از ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازان ﻣﻜﺘﺐ
ﻓﺮاﻧﻜﻮرت، در ﻛﺘﺎب دﻳﺎﻟﻜﺘﻴﻚ روﺷﻨﮕﺮي ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺻﻨﻌﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﻮده ﻣﻄﺮح ﺷﺪ. ﺑﻪ زﻋﻢ آدورﻧﻮ و ﻫﻮرﻛﻬﺎﻳﻤﺮ، ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺪن ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻫﻢ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي ﻣﺜﺒﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻫﻢ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي ﻣﻨﻔﻲ. ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻢ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺨﺮﻳﺐ ارزشﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺑﻮﻣﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻳﺎد ﻣﻲﺷﻮد و ﻫﻢ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻛﺎﻻﻫﺎ و ﻣﺤﺼﻮﻻﺗﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺑﻨﻴﺎنﻫﺎي ارزﺷﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻮد.
آدورﻧﻮ و ﻫﻮرﻛﻬﺎﻳﻤﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ، درﺻﻨﺎﻳﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت اﻗﺘﺼﺎدي و ﻣﺎدي ﻛﺎﻻﻫﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﺒﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲﺷﻮد و ارزش ﺣﺎﻛﻢ در ﺑﺎزار، ارزش ﻣﺒﺎدﻟﻪ اﻳﻦ ﻛﺎﻻﻫﺎﺳﺖ ﻧﻪ ارزش ﻣﺎﻫﻴﺖ و ﻣﺤﺘﻮاي آن ﻫﺎ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺻﻮرت در ﻧﻈﺎم ﺳﺮﻣﺎﻳﻪداري ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺻﻨﻌﺖ ﻧﮕﺎه ﻣﻲ ﺷﻮد، ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ، ﻛﺎﻻﻳﻲ را ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﺒﻮه ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺗﻮزﻳﻊ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻮد اﻗﺘﺼﺎدي ﺑﺮﺳﺪ. در اﻳﻦ ﺻﻮرت ارزش ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺳﺎﻳﺮ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﺑﻪ ارزش ﻣﺒﺎدﻟﻪ آن واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮا و ﭘﻴﺎم ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ آن.
ﻋﻼوه ﺑﺮ آن ﺑﺮ اﺳﺎس دﻳﺪﮔﺎه آدورﻧﻮ و ﻫﻮرﻛﻬﺎﻳﻤﺮ، ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﻛﺎﻻي ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻛﻪ اﻧﺒﻮه و ﺗﻮدهوار ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲﺷﻮد، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ را در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺷﺎﻋﻪ ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﻮده ﻧﺎﻣﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. اﻳﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﻄﺤﻲ و ﺟﻬﺖ داده ﺷﺪه اﺳﺖ.
پیشینه تاریخی
استان سمنان در دوران باستان بخشی از چهاردهمین ایالت تاریخی ورن (ورنه) از تقسیمات شانزده گانه اوستایی بود. حتی تهمورث دیوبند را بنیانگذار شهر سمنان میدانند و البته عده دیگری از تاریخ نویسان مژگان بانو که از شاهزادگان دوره حکومت محلی خیرخواهان بوده
است را بنیانگذار شهر سمنان می دانند و اکنون بقایای قلعه مژگان بانو که در قسمت شمال غربی شهمیرزاد واقع شده و در دوره حمله مغول تخریب شده را گواه این موضوع می دانند و برخی از دانشمندان، این ایالت را گیلان فعلی میدانند ولی قدر مسلم این که ورن یا ورنه متشکل از صفحات جنوبی البرز و خوار شمال سمنان، دامغان، خوار، دماوند، فیروزکوه، شهمیرزاد، سرخه، دهنمک و آهوان، قوشه، ویمه و نقاط کوهستانی مازندران بودهاست.
این منطقه در تمام دوره حکومت مادها و هخامنشیان، کومیسنه یا کومیشان (قومس بعد از اسلام) جزو ایالت بزرگ پارت یا پرتو به شمار میرفت. در این دوره سمنان و سرخه شهرهای سرحدی ایالتهای پارت و ماد به شمار میرفت. به همین علت برخی از مورخان، زمانی این شهرها را جزو مادها و گاهی جزو پارتها به حساب میآورند. این ایالت که در زمان ساسانیان به پشتخوارگر تغییر نام داده، شامل همان شهرهایی بود که در ایالت ورن وجود داشتند. حد غربی این ایالت، خوار (گرمسار فعلی)، حد شرقی آن شاهرود و حد شمالی آن، کوهستانهای جنوبی طبرستان بود.
سلوکیان بزرگترین عامل یونانی کردن مشرق بودند و به همین جهت، برای ادامه فرمان روایی خود نظر مساعد مردم را لازم داشتند و برای این کار تقریباً شصت شهر در مشرق و ایالت پارت بنا کردند. یکی از این شهرها آپاما یا روستای لاسجرد فعلی است که در غرب شهرسرخه واقع شده و دیگری شهر هکاتمپلیس (صد دروازه) است که عدهای آن را دامغان میدانند.شهر صد دروازه در دوران اشکانیان از رونق بسیار زیادی برخوردار بود و برای سالهای زیادی پایتخت ایران بوده است .هنوز آثاری تاریخی این شهر در اطراف دانغان و در منطقه ای به نام تپ0 حسار وجود دارد. اشکانیان ایالات ایران را به هجده بخش وسیع تقسیم کردند که یکی از ایالتهای مهم آن کمیسن قومیس یا قومس در نواحی سمنان و دامغان و سرخه و خوار (گرمسار )کنونی بود.
در نیمه قرن هفتم میلادی در زمان یزدگرد سوم، آخرین پادشاه سلسله ساسانی، مهاجمان عرب کشور ایران را به تصرف خود درآوردند. اعراب نخست شهر بزرگ و آباد ری را تسخیر کردند، سپس به شمال شرقی رفته و به سرزمین کومش (شهرهای سمنان، دامغان، بسطام ، سرخه ) رسیدند و آن ر اتسخیر کردند.
استان سمنان در دورههای بعد از اسلام جزو سرزمین تاریخی قومس (کومش) به شمار میآمد. استان سمنان طی تاریخ دو هزار ساله خود شاهد فراز و نشیبها، جنگها، شکستها و پیروزیهای بی شمار بودهاست. در دورههای بعدی نیز این منطقه مورد توجه خاص حکومتهای مرکزی قرار گرفت و منازعهها و مناقشههای متعدد بر سر این منطقه بین قدرتمندان درگرفت.
دردوران حکومت امویان و عباسیان به ویژه پس از قتل ابومسلم خراسانی به دست منصور دوانیقی، شورش و بلوا سراسر ایران را در برگرفت و نهضتهای بیشماری به وقوع پیوست که از مهمترین آنها قیام سنباد زردتشتی بود. در اندک زمان، زرتشتیان طبرستان و نواحی جنوب طبرستان یعنی سنگسر (مهدیشهر) و شهمیرزاد و فولاد محله، به دور رهبر این نهضت جمع شدند و قومس و ری را به تصرف در آوردند، ولی در ساوه شکست خوردند و سنباد به قومس گریخت و پس از ضبط خزاین ابومسلم رو به طبرستان نهاد. وی پس از مدتی در درههای سنگسر و شهمیرزاد به قتل رسید.
ایالت کومش از کانونهای مهم اسماعیلیان در قرنهای ششم و هفتم هجری بود. به طوری که در این ایالت ۱۵۰ قلعه در اختیار این فرقه بود که هر مجموعه از آنها را یک کدخدا و هر قلعه مجزای آن را یک محتشم که به منزله فرماندار کل یا حاکم بزرگ بود، زیر نظر داشت.که قلعه ای در روستای جوین شهرستان سرخه در میان کوههای سربه فلک کشیده هنوز پابرجا می باشد .
سمنان در دوران مغول، هم چون سایر نقاط ایران از حمله و کشت و کشتار این قوم در امان نماند و متحمل خسارات جانی و مالی بسیار شد. این کشت و کشتار، در زمان تیمور لنگ نیز که از سال ۷۸۳ هجری حمله به ایران را شروع کرد، ادامه یافت.
پس از ظهور و استقرار حکومت صفویان، شاه اسماعیل صفوی به سرکوب گردن کشان ولایتها پرداخت. از جمله، حاکم قلعه فیروزکوه را دستگیر کرد و به این ترتیب، ولایت فیروزکوه و خوار، سمنان و سنگسر وسرخه به تصرف صفویان درآمد.
کریم خان زند با عنوان وکیل الرعایا مدت ۲۹ سال در ایران سلطنت کرد، ولی در این مدت شهرهای سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام،سرخه را در اختیار بزرگان خانواده قاجار قرار داد. بعد از مرگ خان زند، آغا محمد خان شیراز را ترک کرد و به طرف کومش و دامغان رفت و با گرد آوردن عدهای از افراد قبیله خود، سرانجام توانست به ولایت کومش (سمنان، دامغان و بسطام وسرخه ) و ولایت جنوبی دریای خزر دست یابد.
پس از آغا محمد خان، برادر زاده وی به نام فتحعلی شاه قاجار بر اریکه سلطنت تکیه زد و از همان ابتدای سلطنت، سرزمین قومس را که زادگاهش بود مورد توجه قرار دارد و ذوالفقار را به عنوان حاکم سمنان برگزید.قلعه جهان آباد در جنوب سرخه از بناهای باقی مانده از دوران حکومت ذوالفقار خان می باشد . نام جغرافیایی قومس تا اواخر دوران قاجاریه بر سر زبانها بود، لیکن در دوران حکومت پهلوی اول، قومس ( فرمانداری کل سمنان یا استان سمنان فعلی ) در شمار شهرهای استان دوم، یعنی مازندران در آمد.
در آغاز سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در زمان نخست وزیری دکتر علی امینی و وزارت کشور سپهبد عزیزی، به پیروی از سنت تاریخی، طبق تصویب نامه هیئت وزیران، ایالت کومش (سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام و سرخه) و جنوب طبرستان یعنی سنگسر (مهدیشهر)، و شهمیرزاد و نقاط تابعه آنها) از نظر تقسیمات کشوری به نام فرمانداری کل سمنان نامگذاری شد. مرکز حکومت آن نیز در شهر سمنان تعیین و مستقر گردید.
در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی طبق تصمیم دولت وقت با اضافه شدن دماوند، فیروزکوه، گرمسار و ورامین فرمانداری کل سمنان به استان سمنان تبدیل شد و مرکز آن نیز همچنان شهر سمنان باقی ماند. البته طبق تقسیمات کشوری سالهای اخیر، سه شهر دماوند، فیروزکوه و ورامین از استان سمنان جدا گردیدند.
برچسبها:
هفته كتاب و كتابخواني مبارك .
با توجه به گسترش شبكه اجتماعي نظير اينترنت ، تلگرام ، راديو ، تلويزيون ، سينما و ... كه خود به نوعي در جهت پر كردن اوقاغت فراغت نقش به سزايي دارند كتاب ؛ خود همچنان به عنوان يار قديمي در كنار خانواده ها هنوز هم نقش بسزايي در پركردن اوقات فراغت و ياد گيري معلومات دارد پس بياييم در برنامه ريزي روزانه وقت خود به مطالعه اين گنج ارزشمند قرار دهيم . و بهترين هديه ايي كه مي توان به نزديكترين دوست داد كتاب است .
برچسبها:
نماد نخل مراسم عزاداري در محرم چيست ؟
امسال براي سومين سال مراسم عزاداري روز عاشورا در روستاي كلاته ملاء با حضور عزاداران برگزار گرديد . هر كسي به طريقي جهت هرچه با شكوه تر برگزاري مراسم خود را سهيم مي دانست از خدام حسينيه ، زنجيرزن ، سينه زن ، نمادهايي از كاروان اسراء ، نخل گرداني ، صحنه تخت شيرو ... كه خلاصه ايي از پيشينه نخل گرداني را در زير بيان مي نماييم . لازم به ذكر است چنانچه پيشنهاد ، مطلب ، عكس ، فيلم را خواستيد منعكس نماييد به آدرس ايميل : masoud.sadeghzade@yahoo.com ارسال نماييد
التماس دعا
حادثه عظیم عاشورا یادآور شهامت و پایمردی، شکوه، ستیز دایمی حق با باطل و ... است، تمامی انسان های آزاده و ره پویان طریق حقیقت، همه ساله با برپایی مراسم عزاداری، نوحه خوانی، سینه زنی، برافراشتن علم و ... این روز تاریخی را گرامی داشته و آن را ارج می نهند، تا پیوند خود را با آرمان های بلند امام حسین (ع) حفظ کرده و در مسیر عاشورا در حرکت باشند.
درلغت نامه دهخدا در توصیف نخل چنین نوشته است: «نخل حجله مانندی است که از چوب می سازند و با انواع شال های ابریشمین رنگارنگ و پارچه های قیمتی و آئینه و چراغ و ... آرایش می دهند و به گل و سبزه می آرایند و در روز عاشورا آن را به محلی که مراسم روضه خوانی برپاست می برند. بزرگی و سنگینی این نخل ها گاهی چنان است که چند صد نفر مرد قوی باید آن را از زمین بردارند و بر دوش گیرند و حمل کنند» (علی اکبر، دهخدا، لغت نامه، تهران، بهمن، 1341 هـ.ش، ج 47، ص 397).
و فرهنگ نظام در بیان وجه تسمیه آن چنین گفته است: «تابوت بزرگ و بلندی که بر آن خنجر و شمشیر و پارچه های قیمتی و آینه ها بسته است و روز عاشورا به عنوان تابوت امام حسین (ع) حرکت داده می شود و چون شبیه به درخت خرما می شود، نخل گفته شده است» (همان).
سابقه پیدایش این مراسم:
با توجه به این که این برنامه، منبع روائی و حدیثی نداشته و دستور خاصی در کتب مقاتل موجود نیست، درباره پیدایش آن اظهار نظرهای مختلف ابراز شده است:
. برخی از نویسندگان با اشاره به تابوتی که در زمان حضرت موسی (ع) موجود بود و به آن «صندوق عهد» می گفتند، و قوم حضرت موسی (ع) از آن نگهداری نموده و آن را وسیله پیروزی خود می دانستند، چنین نتیجه می گیرند: «احترام به تابوت و نخل در میان اقوام و پیروان آئین های دیگر بوده است و در بین شیعیان محتملا از قرن چهاردهم هجرت، سنت نخل و نخل بندی پدید آمد و رفته رفته وسیله مورد احترام مردم قرار گرفت و حرکت آن در اثر نواحی ایران، جزء رسومات ایام محرم شد» (غلامرضا، گلی زواره، تحقیقی درباره نخل ماتم، روزنامه اطلاعات، 7 شهریور، 1370).
فلسفه نخل گردانی:
همان گونه که گذشت این عمل ریشه اسلامی ندارد و قدر مسلم این که از سایر فرهنگ ها اقتباس شده است، و لذا در خصوص فلسفه آن عقایدی مختلف مطرح شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. نخل به خیام امام حسین (ع) اشاره دارد و می خواهد خاطره خیمه های حرم آن امام (ع) را در کربلا تجسم سازد.
2. نخل یاد آور گهواره جوانان اهل بهشت، یعنی حضرت امام حسن (ع) و حضرت امام حسین (ع) می باشد و چون مقام صاحبان گهواره عظیم است نخل را بزرگ ساخته اند.
3. چون بدن مطهر سالار شهیدان کربلا را بدون تشییع به خاک سپرده اند، شیعیان همه ساله به جبران آن، این رسم را تکرار می کنند و به خاطر این که آن حضرت (ع) بزرگوار است، تابوتش را بزرگ در نظر گرفته اند و حجیم بودن نخل بیانگر عظمت صاحبش است (بیشتر مطالب از مقاله تحقیقی درباره نخل ماتم، از غلامرضا گلی زواره، منعکس در روزنامه اطالاعات 7 شهریور 1370 نقل شده است).
بنابراین مراسم نخل گردانی، که به عنوان سنت در برخی از شهرها متداول شده است، و مردم به عنوان سمبل عزاداری حسینی آن را مورد تجلیل و اکرام قرار داده و می گردانند، خواستگاه روائی ندارد، و لذا شایسته است که به جای انجام این گونه مراسم، بیشتر به فرهنگ عاشورا و اهداف والای امام حسین (ع) که برایند آن امر به معروف ونهی از منکر و پاسداری از ارزشها و آموزههای اسلامی است، توجه گردد.
جالب است با اصطلاح « بابای نخل » هم آشنا شویم. بابای نخل معمولاً فردی است که برای آذین بندی نخل و بستن آن بسیارآزموده و با مهارت است و همان کسی است که در آخر مراسم ، تمام زیورآلات و تزیینات نخل را در صندوقچه یا بقچه ای نزد خود تا سال آینده نگاهداری می کند . در بسیاری از روستاها کار نخل آرایی و نگهداری و مراقبت از اشیای تزیینی نخل ، به یک خانواده معین اختصاص دارد .از قدیم الایام در آیین نخل داری و نخل گردانی ، نوعی تقسیم کار و نقش و وظیفه و حقوق اجتماعی برای خاندان قدیمی محله های شهر و یا ده برقرار بوده است .
مردم هم بر طبق سنتهای پدران و نیاکان خود ، وظایف مربوط به نخل بندی و نخل گردانی در هر محل را مختص خانواده های مشخصی می دانستند . از مقام و منزلت بابای نخل هم که برایتان گفته شد . روز عاشورا نخل سیاه پوش آذین بسته را بلند می کنند ، با آداب خاصی می گردانند و همراه با دسته های سینه زن و زنجیرزن به گذرگاه های محله می برند . هر دسته ، راهنمایی دارد که در گذرگاه های ویژه به حاملان نخل فرمان ایست می دهد تا نوحه خوانی و استراحت کرده و احتمالاً نخل کش را هم تعویض نمایند . حتماً دیده اید که برای بلند کردن نخل ، مردان جوان و تنومند به زیر نخل می روند و دستگیره های چهار جانب آن را می گیرند و« یا حسین »گویان آن را بلند می کنند . تعداد نخل کشان هم بستگی به بزرگی و سنگین نخل دارد .
در تعريفي ديگر مي توان گفت :
نخل چیست؟
نخل در لغت به معنای درخت خرما یا خرمابُن و مجازاً به معنی هر درخت و درختچه مومی و تزئینی و نیز نام تابوت واره ای است که در عزای امام حسین، به ویژه در روز عاشورا بر دوش می کشند و در دسته های عزاداری می گردانند.
نخل را در نخستین دهه محرم و بیشتر در دو ـ سه روز پیش از تاسوعا مى بندند. بستن و آرایش نخل بسته به کوچک و بزرگ بودن نخل و مقدار اشیاء و لوازم و زیورهاى تزئینى و نوع و شکل آذین بندى، بین یک تا چند روز طول مى کشد.
کسی که نخل را مى بندد و تزئین مى کند از کارآزمودگى و مهارت بسیار فراوانى برخوردار است. این فرد را نخل بند، نخل آرا و در بسیارى از شهرهاى ایران "بابا" یا "باباى نخل" یا "نخلى" مى نامند.
در بعضی نقاط ایران، مانند ابیانه، کار نخل آرایى و نگهدارى اشیاى تزئینى نخل اختصاص به یک خانواده معین دارد و این وظیفه نسل اندر نسل از پدر به پسر رسیده است.
صحنه تخت یزید
یکی از عظیم ترین صحنه هاى به نمایش گذاشته شده در روز عاشورا تخت یزید است که بیانگر وضع کاخ یزید است. تخت یزید داراى فضایی است که باید تجمل را به نمایش بگذارد. این صحنه با پارچه هاى مخمل قرمز رنگ پوشیده می شود.
صحنه دیر راهب
زمانى که لشکر یزید سر بریده شهداى کربلارا به طرف کوفه مى بردند تا به یزید تحویل دهند، در میان راه در کنار صومعه اى براى استراحت توقف مى کنند. سر امام حسین را که داخل جعبه اى بود در کنار صومعه راهبى قرار مى دهند. شب هنگام راهب از صومعه خود بیرون می آید و متوجه جعبه مى شود و معادل جایزه اى که قرار بود براى تحویل سر بریده امام بدهند، به آنها مى دهد تا براى مدت کوتاهى آن جعبه را نزد خود نگاه دارد.
صحنه بازار و خرابه شام
خرابه شام جایى بود که زنان و کودکان سپاه امام حسین را براى مدتى در آن زندانى کردند. براى بازسازى خرابه شام از خشت، گل و آجر با گیاهان خشکیده استفاده مى شود تا یک خرابه را مجسم کند.
بازار شام در این کاروان، از بى نظیرترین صحنه هاست. در این قسمت از کاروان، غرفه هاى کوچکى ساخته مى شود که هرکدام بیانگر صنف و شغل خاصى است. بخش بالایى بازار شام را طاق نصرت مى بندند و دورتادور آن را به وسیله شمعدان، آیینه و گلدان تزئین مى کنند و تمام حجره ها را با پارچه هاى نقش دار مى پوشانند.
گهواره علی اصغر
واقعه تیر زدن حَرمَله به گلوى حضرت على اصغر از دیگر صحنه هایى است که در این کاروان به نمایش درمى آید. اهالى بنا به اعتقادی که دارند در روز عاشورا به تن کودکان خود لباس على اصغر را می پوشانند و آنها را در طول مسیر کاروان در گهواره قرار می دهند.
صحنه تخت شیر
در این بخش از کاروان، فردى لباس شیر می پوشد و در زمان پیمودن مسیر بر دست خونین حضرت ابوالفضل سوگوارى می کند و کاه بر سر مى ریزد. ذوالجناح، حجله خانه حضرت قاسم، قبر شش گوشه، طفلان مسلم و شطِ فرات از صحنه هاى دیگر این کاروان در روز عاشورا هستند.
التماس دعا
برچسبها:
َََمقایسه مشکلات خانوادگی زنانخانه دار و شاغل
شاید کمتر کسی باشد که متوجه تفاوت فاحش نوع زندگی امروز با چند سال گذشته نشود. علاوه بر تغییر شکلی خانواده ها، روند حاکم بر زندگی آنها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز تغییر کرده است. در همه مشاغل شاهدیم که زنان در کنار مردان مشغول کار و کسب و موفقیت اند. این موضوع از نظر گردانندگان اجتماع نیز بسیار مطلوب است؛ چرا که جوامعی که از صددرصد نیروی کار خود (زن و مرد) استفاده می کنند، در مقایسه با جوامعی که فقط از پنجاه درصد نیروی کارشان (فقط مردان) بهره می گیرند، پیشرفته ترند. اما در کنار تمام این محاسن، ورود خانم ها به عرصه اجتماع، زندگی خانوادگی و مسوولیت هایی چون همسر بودن و مادر بودن را تحت الشعاع قرار می دهد...
قطعا اگر زنان نتوانند مهارت تطبیق و مدیریت بین کار در منزل و کار بیرون را کسب کنند، در هیچ یک موفق نخواهند شد. بسیاری از خانم ها در مقایسه بین شرایط زندگی زنان خانه دار و زنان شاغل، به پرسش های بی پاسخی برمی خورند و آرزو می کنند کاش جای دیگری بودند. به راستی، کدام یک از خانم ها در زندگی موفق ترند و مشکلات کمتری دارند: شاغل یا خانه دار؟ ضمن بررسی این موضوع با نظرات کارشناسی دکتر بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده، با خانم شبنم که متن نامه اش را در قصه از کجا شروع شد خواندید، همراه می شویم که دقیقا به خاطر همین مقایسه نمی تواند از زندگی خود لذت ببرد. با ما همراه شوید
Top of Form
|
Bottom of Form
اهمیت خانه داری کمتر از مدیریت جامعه نیست
یک زن موفق باید از افراط و تفریط ها مبرا باشد. گاه زنان خانه داری را می بینیم که حتی تا سرکوچه هم بدون همراهی همسر تردد نمی کنند. تعجبی ندارد که حتی آدرس منزل خود را هم دقیقا نمی دانند. این ها وابستگان محض اند.
از صبح به قول خودشان می شویند و می سابند و در نهایت همیشه می نالند که زندگی چیست؟! هیچ گاه فراموش نکنیم که مردان از زنان مدیر بیش از زنان خانه دار یا شاغل محض خوششان می آید. آنها می خواهند شما شاد باشید و به خانه طراوت ببخشید. هنری داشته باشید، اطلاعاتتان به روز باشد، مشارکت فکری کنید، برای خودتان و برای خانواده تان به اندازه وقت بگذارید.
بهجت السادات شهرتاش، که خود جامعه شناس است براین باور است که هر دو قشر زنان شاغل و زنان خانه دار با مشکلات خاص خود روبرو هستند. وی می گوید: «باید به اشتغال زن با این دید نگریست که اشتغال باید فرصتی برای بروز توانمندی هایش محسوب شود و حداقل آسیب های ممکن را درپی داشته باشد. مشخص است با این نگرش باید شرایطی را ایجاد کرد که زنان شاغل کمترین فشارهای روحی را متحمل شوند و شرایط به گونه ای باشد که اشتغال، مانع حضور زن در حوزه های دیگر و خانواده نشود. بنابراین آسیب های اشتغال نباید افزون بر بهره وری آن باشد.»
این استاد دانشگاه با ورق زدن خاطرات و تجربیاتش از دانشجویان جوان خود بر سر کلاس درس می گوید: «وقتی دانشجویان دختر سرکلاس به من می گویند: برای ما دعا کن کار خوبی پیدا کنیم، من به آنها می گویم دعا می کنم که برایتان شرایط کاری خوب و مناسب فراهم شود. گاه شاید این شرایط فعالیت خوب در خانه مهیا باشد. زنی که ذهن آگاه دارد می تواند درشرایط مختلف تشخیص دهد اولویت ها کدامند و با این تشخیص درست همه کارها به نحو احسن انجام خواهدشد. اگر شرایط فعالیت خوب حتی در خانه برای زن مهیا شود، بهره وری دوچندان خواهدبود.»
وی صراحتا می گوید: «خانه دار کار بی نظیری انجام می دهد ولی اهمیت کارش دیده نمی شود. این نادیده گرفتن اهمیت خانه داری هم از جانب جامعه و هم از جانب خود فردکاملا مشهود است. سیمای ما هر جا خواسته که فرد فعالیت زن خانه دار را به تصویر بکشد این فعالیت را به آه و ناله و بی اهمیتی عجین کرده است. چرا باید چنین باشد؟ این درحالی است که هرکدام از زنان و مردان توانمند امروز ماحصل تربیت و عمر مادران دیروز هستند. به نظر می رسد پرداختن به این مقوله نیاز به تکرار در رسانه های مختلف داشته باشد.»
شهرتاش، زن موفق و توانمند را اینگونه معرفی می کند: «زنی که بتواند از لحاظ جسمی، روحی و اعتقادی خودش را تقویت کند. وقتی خودش راه را شناخت خود به خود معلم دیگران قرار می گیرد و تاثیرگذار خواهدبود.
متاسفانه تعریف امروزه جهان از زن توانمند این است که از لحاظ اقتصادی بهره وری داشته باشد، اما ما به فعالیت زنان صرفا به چشم درآمدزایی نگاه نمی کنیم. این نگاه اشتباه است.»
پیرامون اهمیت خانه داری فرهنگ سازی کنیم
با توجه به فرهنگ ایرانی که کدبانو بودن را یک ارزش می داند، به نظر می رسد تقسیم بندی زنان شاغل و زنان خانه دار تقسیم بندی نادرستی باشد، چرا که زنان در هر رتبه و رده ای خواه ناخواه به کار خانه داری نیز مشغولند و اکثرا هم چون عشق به خانه و خانواده در ذاتشان است این مسئولیت را با رغبت انجام می دهند.
فاطمه آلیا نماینده مجلس شورای اسلامی توضیح می دهد: «مهمترین راهکار برای زنان ما این است که مدیریت زمان داشته باشند. متأسفانه زنان ما برنامه ریزی اصولی برای کارهایشان ندارند. راهکار بعدی این است که برای زنان هم آنهایی که کار می کنند و هم آنهایی که در خانه فعالند، تسهیلاتی در نظر گرفته شود. این ضرورت ها را حتی دولت نیز درک کرده و قوانینی تصویب شده یا در دست پیگیری است. برای زنان شاغل بر فرض مثال اصول ۱۰و ۲۱ قانون اساسی اصل های حمایتی هستند. برای آنها سهمی در عرصه بین المللی درنظر گرفته شده و حتی به وظایف مادری آنها بها داده می شود. قانون افزایش مدت شیردهی زنان گواه این است که به ظرفیت های وجودی زن در همه ابعاد توجه شده است. در حال حاضر قانون بیمه کردن زنان خانه دار و پرداخت حقوق با جدیت پیگیری می شود. در صورتی که هزینه و بودجه اجرای این طرح به موازات هدفمند کردن یارانه ها به زودی تأمین شود، این قانون به اجرا درخواهد آمد. همه این توجهات نشان می دهد چیزی را که غرب سالیان سال است داعیه اش را دارد و سنگش را به سینه می زند و دائما می گوید حمایت از حقوق زنان توسط آنها اجرا می شود، ما در عمل محققش کرده ایم.»
وی ادامه می دهد:«ما حدود ۱۴درصد زن شاغل رسمی داریم. به این آمار باید زنانی را که نیمه وقت کار می کنند و یا در خانه فعالیت دارند نظیر مترجمین، نویسندگان، برخی روزنامه نگاران، خیاطان، آرایشگران و... را اضافه کنیم. باید برای این قشر هم تسهیلاتی در نظر گرفته شود. ما با توجه به پشتوانه معنوی اسلامی و انقلابی خود دریافته ایم که زن خانه دار صاحب فعالیت یک مجاهد است. این ها همان هایی هستند که تحت فرمان امام(ره) انقلاب را به ثمر رساندند.»
آلیا به فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه نسبت به مسئولیت خانه داری تأکید دارد و می گوید: «خانواده سلول جامعه سالم است. زنان ما واقعا جهادگرند. هم به تربیت نسل آینده و همسرداری توجه دارند و هم دوست دارند در ساختن جامعه با تبلور توانمندی هایشان مشارکت داشته باشند. به همین دلیل باید برای جایگاه شان ارزشی خاص قائل شد. زن خانه دار فداکاری است که نیروی انسانی و معنوی آینده کشور را پرورش می دهد.»
مستهلک ظلم ظالمان زمانه نباشیم
عده ای از زنان هم هستند که علی رغم برخورداری ازموقعیت مالی خوب باز هم برداشتن شغل اصرار دارند و شغل را نوعی کلاس می پندارند. این گروه هنوز درک نکرده اند که تعریف ما از یک زن خانه دار توانمند، یک زن بدون کار و تجربه نیست.
زنان خانه دار می توانند در گروه های محلی، NGOها و... فعالیت های چشمگیری داشته باشند، علاوه بر این که به خانواده، همسر و فرزندان خود بها می دهند و از سوی دیگر استرس های کاری را متحمل نمی شوند. به راستی چطور است که همه چیز را به جان می خریم، خودمان را از خیلی چیزها محروم می کنیم تا به کاری مشغول باشیم؟ این تغییر نگرش ها به نظر می رسد از جایی دیگر، از سبک ها و سیاق های زندگی مدرن و ماشینی غرب گرفته شده باشد.
در غرب اساس نگرش مادیات و انسان را ابزاری برای گردش چرخ کارخانه ها می پندارند. این گونه نیست که برای انسان و رشد معنوی او سهمی قائل باشند. اسلام زن را برتری داد تا برده چنین افکاری و مستهلک ظلم ظالمان زمانه نباشد.
طلاق عاطفی زنان شاغل سه برابر زنان خانهدار است
سلامت نیوز : یک استاد دانشگاه با اشاره به افزایش طلاق در میان کارمندان زن گفت: آمار طلاق عاطفی در بین خانمهای شاغلان سه برابر زنان خانه دار است. مجید ابهری در گفتگو با مهر با بیان اینکه طلاق در میان خانمهای کارمند دو برابر خانمهای خانه دار است گفت: بر اساس پژوهشهای انجام شده در مرکز آسیب شناسی اجتماعی بنیاد بررسیهای علوم رفتاری ،از نیمه دوم سال 88 تا پایان سال 89 در میان دو هزار 794 زوج که از یکدیگر جدا شده اند بیش از 85 درصد آنها زنانشان شاغل بوده اند. وی با اشاره به اینکه سن ازدواج در میان زنان 5 تا 10 سال بیشتر از زنان خانه داراست گفت: خستگی ناشی از کار، دوگانگی وظایف، سنگین بودن بار مسئولیت به ویژه در بین مادران شاغل که علاوه بر وظایف همسری باید نقش مادرانه خود را نیز ایفا کنند بخشی از دلایل جدایی در میان این گونه زنان است. این رفتارشناس از کوتاه بودن ارتباط گفتاری میان فرزندان و شوهران این گروه از خانم ها اشاره کرد و گفت: بهترین روش برای کاهش آمار طلاق در بین بانوان شاغل دورکاری و کمکهای مالی و حمایتی سازمانها و شرکتهای مربوطه و مهمتر از همه کمک و همفکری شوهرانشان به آنان است. این استاد دانشگاه ادامه داد: تداوم زندگی در مورد بانوان شاغل به حمایت خانواده یا همسران مربوط می شود. همچنین زنان و شوهران این خانواده نیاز به آموزش مهارتهای ویژه ای دارند تا سطح توقعات خود را ازهمدیگر کم کنند.
وظايف مادران شاغل
حدود زمانی کار زنان: کار زنان در شب به هیچ عنوان مطلوب به نظر می رسد. اگر زنان مشکل خاصی ندارند تا جایی که برایشان ممکن است کار نیمه وقت پیدا کنند تا بیشتر اوقات خود را در منزل و کنار فرزندانشان باشند وظیفه ی مادران شاغل: الف) مشاغل مجاز: تمام مشاغل مباح موجود در جامعه، چنانچه در چهارچوب شرایط کار زنان واقع شود مجاز و مطلوب است. برخی از این شرایط عبارتند از: 1- عدم اختلاط با مردان . 2- احترام به شخصیت والای زن. 3- عدم مغایرت با فطرت و روحیات زن . 4- عدم استهلاک نیروی انسانی . ب) حدود زمانی کار زنان: کار زنان در شب به هیچ عنوان مطلوب به نظر می رسد. اگر زنان مشکل خاصی ندارند تا جایی که برایشان ممکن است کار نیمه وقت پیدا کنند تا بیشتر اوقات خود را در منزل و کنار فرزندانشان باشند.2 ج) نقش پدر در غیاب مادر: پدر باید در کنار مادر در امر تربیت نقش فعالی را ایفا کرده و شانه از این وظیفهی مهم خالی نکند. برخی روان شناسان بر نقش پدر در تربیت بسیار تأکید داشته و معتقدند کودکانی که از پدر محروم هستند ، دچار «گرسنگی پدر» خواهند شد. کودکان این نیاز را دارند که با بزرگسال مذکری ارتباط برقرار کنند و هیجانات خود را کنترل کنند.3 د) حدود کار زن: 1- در نظر گرفتن مصلحت خانواده . 2- رعایت مصلحت فرزندان. 3- رعایت مصلحت همسر. 4- در نظر گرفتن مصلحت زن.نتیجه: مادران بیش از آن چیزی که ما تصور می کنیم در تربیت فرزند نقش دارند به طوری که آنها از تمام اعمال و رفتار مادر الگوبرداری می کنند. همچنین اثرات مثبت اشتغال بیشتر به نفع خود زنان است تا همسران و فرزندانشان؛ چرا که می توانند هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ نشان دادن تواناییهای خود در جامعه مفید بودن خود را به اثبات برسانند در حالی که بیشتر مادران شاغل اولویت در تربیت فرزند را نادیده گرفته و امور دیگر از جمله اشتغال را از اهمیت بیشتری برخوردار می دانند. زنان شاغل با توجه به این که به ناچار مدتی از روز را در خارج از خانه می گذرانند مدتی از کودکان خود دور هستند که در نتیجه فرزندان آنان دچار مشکلاتی خواهند شد که قبلا اشاره شد. از آنجا که توسعه ی نیروی انسانی که امری مهم در پیشرفت و توسعه ی کشور است از طریق خانواده به خصوص مادران صورت می گیرد توجه این مسئله با اهمیت است. همچنین باتوجه به کار بیرون زنان شاغل و نیز کارهای خانه، آنان متحمل فشارهای سنگین و مضاعفی می گردند. و اما راهکار: الف) مادران مشاغل بایداولویت سنجی کرده و تمام جوانب را در نظر گرفته و در صورت نیاز اجتماع، وارد آن مشاغل شوند. ب) پیشنهاد به همسران زنان شاغل که لازم است آنان تحولی در دیدگاه های خود داده و کمک کار همسر خود باشند. ج) پیشنهاد به متولیان امور اجتماعی و دولت؛ از جمله دادن امتیازاتی به زنان خانه دار، در نظر گرفتن تسهیلاتی برای زنان شاغل، مجهز کردن شرکتها و مؤسسات به فنون پیشرفته و در اختیار گذاشتن این فنون به زنان شاغل تا با این کار عده زیادی از آنان بتوانند کارهای اداری را در منزل انجام دهند و همچنین برگزاری همایشهایی در زمینه اشتغال زنان و تربیت. د) پیشنهاد به رسانه ها و مطبوعات که باید بیشتر به بررسی اشتغال زنان بپردازند و راهکارهایی را در جهت کاهش آسیب های اشتغال بر زنان بیان کنند. همچنین مطبوعات نقش مهمی را در توجه دادن زنان به نقش اصلی خود ایفا می کنند. بیشترین آمار طلاق متعلق به چه زنانی است؟
بیشترین آمار طلاق متعلق به چه زنانی است؟ تحقیقات نشان داده که دست کم 60 درصد طلاقهایی که در دادگاههای خانواده صورت میگیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد. مهر: یک پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: بیشترین آمار طلاق مربوط به زنان خانهدار با ۶۸ درصد است. ناهید دامن پاک مقدم ظهر سه شنبه در همایش تحکیم خانواده که در سالن کوثر سازمان تبلیغات اسلامی قم برگزار شد اظهار داشت: بیشترین میزان تقاضای طلاق در زنان خانهدار (بیش از 72 درصد) در مقایسه با زنان شاغل مشاهده میشود که این امر شاید موید نظر جامعهشناسان باشد که احساس استقلال در خانمها سبب افزایش رضامندی زناشویی میشود. وی با بیان اینکه حدود 50 درصد از طلاقها در سه سال اول ازدواج رخ میدهد اظهار داشت: هر چه سطح تحصیلات زوجین بالاتر باشد واکنش آنها به موقعیتهای زندگی با احساسات مناسبتری همراه است و از توانایی حل مشکلات خانوادگی به میزان بالاتری برخوردارند. وی تصریح کرد: تحصیلات نقش بیشتری در بقا و حفظ خانواده دارد و به نظر میرسد سواد همانند یک عامل آگاهی بخش عمل میکند و بیسوادی و مرزهای نزدیک به آن بالاتریِن نسبت طلاق را فراهم میکند. این پژوهشگر ادامه داد: شغل زنان در افزایش یا کاهش طلاق بسیار موثر است، به طوری که کمترین آمار طلاق در میان معلمان با چهار الی پنج درصد است و بعد از آنان زنان کارمند با ۱۰ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند. دامن پاک گفت: آموزشهای قبل از ازدواج و نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، شناخت درست زوجین از یکدیگر قبل از ازدواج در کاهش میزان نرخ طلاق نقش موثری دارد. بیشتر درخواستهای طلاق از سوی زنان مطرح میشود دامن پاک خاطرنشان کرد: بیشترین طبقه مراجعه کننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود 50 درصد مراجعه بوده است، به خاطر اینکه در این طبقه زن هیچگونه احساس ضعف و کمبودی در برابر مرد احساس نکرده و به اصطلاح عامیانه در طبقه متوسط «من و تویی» بسیار زیاد وجود دارد. وی با بیان اینکه بیشتر درخواستهای طلاق در پروندهها از سوی زنان علیه شوهران مطرح است، اضافه کرد: میزان تقاضای طلاق در خانوادههای با فرزند بیشتر، کمتر است در صورتی که تفاوت چندانی در میزان درخواست طلاق در خانوادههای بدون فرزند و فرزند کمتر مشاهده نشد. تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج بر میگردد دامن پاک به ارائه تعریفی از مسئله طلاق پرداخت و در همین زمینه گفت: هیچ دختر و پسری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمیکنند که ممکن است روزی مشکلات چنان بر او غلبه کند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشترکش پایان دهد. این پژوهشگر با بیان اینکه تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج بر میگردد، تصریح کرد: به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج میبندد تا در کانون گرم خانواده و درکنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همان گونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. گویی طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند. وی با اشاره به مخالفت آموزههای اسلام با طلاق، خاطرنشان کرد: اسلام میخواهد تا حد امکان طلاق صورت نگیرد، اسلام طلاق را به عنوان یک چارهجویی در مواردی که چاره منحصر به جدایی است تجویز کرده است. از نظر اسلام منفورترین حلالها در نزد خدا طلاق است. رشد نگرانکننده طلاق در بین جوامع انسانی وی با بیان اینکه پدیده تلخ طلاق در جوامع انسانی در حال افزایش است اظهار داشت: بر اساس پژوهشهای تطبیقی بیشترین آمار طلاق در کشور آمریکا اتفاق میافتد و در آن کشور نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود. دامن پاک گفت: جای تاسف است که کشور ایران در این رابطه مقام چهارم را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک چهارم ازدواجها در این کشور به طلاق ختم میشود. وی عدم تفاهم، عدم بلوغ اجتماعی، ازدواج اجباری، توقعات بیجا، چشم و هم چشمی، اختلالات عاطفی و روانی، اعتیاد، بداخلاقی، خشونت، تفاوتهای فرهنگی، اختلاف سن، ازدواج دوم، سوءظن، دخالت دیگران در زندگی، عدم علاقه و... را از جمله دلایل بروز طلاق عنوان کرد. این پژوهشگر پنج عامل جنسی، اقتصادی، شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی را مهمترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق دانست و در تعریف این عوامل اظهار داشت: تحقیقات نشان داده که دست کم 60 درصد طلاقهایی که در دادگاههای خانواده صورت میگیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد. مشکلات اقتصادی عامل بروز طلاق وی ادامه داد: مشکلاتاقتصادی و عدم تامین معیشت و فقر، پائینبودن سطح درآمد خانوار، بیکاری، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خرید و اجاره، ضعف یا فقدان ثبات شغلی هر یک میتواند به نحوی در بروز طلاق سهم داشته باشد. دامن پاک با بیان اینکه بالابودن سطح توقع زوجین در ابتدای زندگی و بسنده نکردن به حداقلها فشار مضاعفی را به خانوادهها تحمیل میکند، خاطرنشان کرد: فقدان مهارت کافی برای شروع زندگی، فقدان آگاهی از اصول و بنیانهای حل مسئله بین زوجین، فقدان اعتماد به نفس و خودباوری در زوجین یا یکی از آنها، فقدان پایبندی فرد به اصول اخلاقی و خیانت هر یک از زوجین به یکدیگر، فقدان قدرت ارتباطی و تفاهم بین دو طرف و تزلزل شخصیتی، تغییر در شیوه زندگی، افسردگی، فقدان صداقت هنگام شکلگیری روابط زناشویی و آشکارشدن صورتهای پنهان زندگی زوجین، اختلاف سنی اساسی و... نیز از جمله مسائل شخصیتی است که بر طلاق تاثیر میگذارد. وی در مورد مشکلات ارتباطی گفت: سوءظن و بدبینیهای کاذب، عدم انطباق بین انتظارات و مسئولیتهای متقابل، بیتوجهی به تامین نیازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگی مشترک، خودمحوری، فقدان گذشت، غرورهای کاذب، لجاجتهای کودکانه، پرده دری متقابل و عدم تامین احترام متقابل، میل به انتقامجویی، حساسیتهای بیش از حد، افزایش فاصله کلامی بین زوجین، پرخاشگری و مجادله دائمی بین زوجین، دخالتهای اطرافیان، بیعلاقگی به همسر و تمایل به دور بودن از وی برای مدت طولانی و... نیز از جمله این مشکلات هستند. وی ادامه داد: در مسئله اجتماعی نیز مواردی همچون اختلاف فرهنگی و سطح طبقاتی بین خانوادههای زوجین، مهاجرتهای بیرویه از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، رشد فزاینده کلانشهرها و کاهش سیستمهای کنترل اجتماعی غیررسمی در جامعه، اعتیاد به مواد مخدر و الکل از جمله متغیرهای موثر بر طلاق هستند. دوساختی شدن جامعه منجر به طلاق میشود وی گفت: در دو دهه اخیر و با گسترش زندگی شهرنشینی، افزایش ظواهر مدرنیته و تغییر شیوه زندگی از سنتی به مدرن، نظام خانواده در ایران دستخوش تغییراتی شده است، به گونهای که این مسئله سبب شده که آمار طلاق به میزان قابل توجه و نگران کنندهای افزایش یابد. دامن پاک ادامه داد: با توجه به تجدد امروزی و تغییر ارزشها و هنجارها، تبعیت از ساختار کهن و سنتی در نزد دختران و زنان از بین رفته و آنان در همه موارد خود را با مرد یکسان میدانند که این دو ساختی شدن جامعه سبب بروز طلاق میان زوجها میشود. وی یادآور شد: کوچک شدن حجم خانواده، دگرگونشدن برداشتهای افراد از طلاق و تغییراتی در نقشهای مردان و زنان باعث شده است که امروزه مردم با غم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی میآورند، چراکه طلاق برای آنان در حکم بیمهای تلقی میشود و در صورتی که ازدواج ایجاد مشکل کرده و یا حالت موفقیتآمیز و خشنودکنندهای برای آنها نداشت میتوانند آن را رها کنند. طلاق عامل بروز 70 درصد آسیبهای اجتماعی این پژوهشگر به پیامدها و آثار زیانبار طلاق اشاره کرد و گفت: طلاق، یک مسئله فردی نیست که عواقب و عوارض آن تنها دامن افراد درگیر با آن را بگیرد بلکه به عنوان یک معضل اجتماعی، جامعه را هم به بندگی و بردگی میکشاند. وی گفت: طلاق ضمن از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده، عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته و میتواند منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند انحرافات جنسی، خودکشی، فرار از منزل، سرقت، اعتیاد، تکدیگری، ولگردی و... شود. دامن پاک با بیان اینکه تلاش برای پیشگیری از طلاق در کاهش آسیبهای اجتماعی موثر است، تصریح کرد: طلاق پدیدهای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر میگذارد و از طرفی بر کمیت جمعیت اثر مینهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم میپاشد. وی با اشاره به تاثیر منفی طلاق بر کیفیت جمعیت گفت: طلاق موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه شوند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعهاند، بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده است. وی ادامه داد: طلاق به عنوان یک پدیده که به گسست خانواده میانجامد، بر جنبههای مختلف شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر میگذارد. خانواده بنیادیترین نهاد در اجتماعات بشری وی خانواده را کانون حفظ سنن ملی و اخلاقی و مرکز رشد عواطف و احساسات انسان دانست و اظهار داشت: خانواده هسته مرکزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است که هر فرد انسانی در آن گام مینهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون و همکاری و ایثار و ازخودگذشتگی را در آن فرا میگیرد. وی با اشاره به اینکه خانواده، بنیادیترین نهاد در اجتماعات بشری است تصریح کرد: در اهمیت جایگاه خانواده همین بس که برای زوال فرهنگی یک ملت، تزلزل بنیاد خانواده کافی است. جوامعی که بخشی از افراد آن از کانون گرم خانواده بر نخواسته و دست محبت پدر و آغوش مادر را درک نکردهاند و تحت تربیت و آموزش و نظارت قرار نگرفتهاند، آثار گسیختگی امور و بیهویتی فرهنگی به همان نسبت کاملاً هویدا است. وی با اشاره به جایگاه زن در خانواده اظهار داشت: زن محور اصلی ساختار نهاد خانواده، در سراسر تاریخ اسلام حرمت و کرامت یافته است، چراکه رمز رستگاری انسانها، رشد و شکوفایی استعدادها و تعالی و تکامل بشری در گرو اراده شورانگیز و عاشقانه زن در جایگاه مادر و همسر نهفته است. قانون به تنهایی نمیتواند آرامش خانواده را تامین کند دامن پاک پایبندی به اصول و مبانی اخلاقی در خانواده را مهم دانست و گفت: قانون حقوق و تکالیفی را برای زوجین تعیین کرده و ضمانت اجرایی برای آن در نظر گرفته است، ولی باید توجه داشت که قانون به تنهایی نمیتواند آرامش و سعادت خانواده را تأمین کند، از این رو خانواده باید بیش از هر چیز پایبند اصول و مبانی اخلاقی باشد. وی ادامه داد: توسل به ضمانت اجرای حقوقی و رجوع به مقامات قضایی، به هنگام ضرورت، به عنوان آخرین علاج، باید مورد استفاده واقع شود.این پژوهشگر فضای حاکم بر دادگاههای خانواده را مناسب ندانست و گفت: فضای حاکم بر دادگاههای خانواده به دلیل کثرت پروندهها و مراجعات و فقدان ابزارهای مشاورهای مناسب، برای جلوگیری از وقوع طلاق چندان مناسب نیست که در این خصوص نیز باید توسط صاحب نظران چارهاندیشی شود.
بررسی امکان حضور زنان در مشاغل مورد علاقه
اصولاً آیا امکان حضور تمام اقشار جامعه در مشاغل تعیین شده وجود دارد و آیا تعداد این مشاغل پاسخگوی تمام متقاضیان کار هست؟ آیا هجوم همه اقشار مردم به سوی اینگونه مشاغل، موجبات ایجاد مشاغل کاذب را فراهم نمیکند و آیا اینگونه مکاسب تبعات سوء اجتماعی به دنبال نخواهد داشت؟ در این صورت، چه اولویتهایی برای احراز اینگونه مشاغل باید در نظر گرفته شود و ضرورت حضور زنان نسبت به مردان در مشاغل تعریف شده تا چه میزان است؟ آیا تقسیمبندی جنسیتی ضرورت یا امکان دارد و یا نه؟ در این صورت، باید پرسید: شاغل یا فعّال محسوب شدن زنان خانهدار چه تبعات و آثاری در پی خواهد داشت؟
در پاسخ، میتوان چنین اظهار داشت که از جمله تبعات آن، نگرشی دوباره به مسئله اشتغال است؛ زیرا با گذشت بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامی و پیدایش نسل دوم و افزایش موالید، جمعیت زنان قریب 4/33 میلیون نفر شده و نسل اول انبوه موالید اکنون به سن اشتغال و باروری رسیدهاند. افزایش شدید تعداد جوانان و ادامه آن در سالهای آینده از یک سو، موجب زمینه افزایش مجدّد موالید و از سوی دیگر، موجب افزایش جمعیت جوانان جویای کار میشود. پتانسیل محدود تولید اشتغال و عدم سرمایهگذاری مناسب بخش خصوصی، به ویژه سرمایهگذاریهای خارجی، موجب فاصله بیشتر بین عرضه و تقاضا در زمینه اشتغال شده که این مستلزم برنامهریزی برای شغلهای جدید است. در نتیجه، احتساب خانهداری به عنوان شغل، میتواند بخشی از جامعه را از هجوم به سمت شغلهای کاذب بازدارد و از تعداد بیکاران و یا اقشار غیرفعّال جامعه بکاهد.
وجود نقشهای متعدد برای زنان
چرا زنان ایرانی به سمت کار بیرون از منزل گرایش دارند؟ چرا خانوادههای امروزی بر خلاف دیدگاه سنّتی، از کار بیرون خانه زنان استقبال میکنند؟ اشتغال زنان چه اثرات مثبتی برای زنان و خانوادههای آنان دربر داشته است؟ به بیان دیگر، اشتغال چه تأثیری بر عملکرد و روحیات زن و در نتیجه، بر خانواده دارد؟
پاسخ آن است که امروزه مشارکت روزافزون زنان در بیرون از خانه موجب تقویت حسّ اعتماد به نفس و استقلال و افزایش قدرت تصمیمگیری و برخورد مناسب آنان با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی بر جای گذارده است. در واقع، زن با کار و فعالیت اجتماعی، قدرت خلاقیّت، کارآیی و استقلال بیشتری مییابد؛ چرا که زن در ازای دریافت وجه حاصل از فعالیتهای اجتماعی و همچنین تبادل اطلاعات و تعامل اجتماعی، استقلال عمل بیشتری مییابد و بهتر میتواند در برابر مشکلات خانه و محیط کار، تصمیمگیری و مداخله نماید.
به طور کلی، باید گفت: هر قدر زنان بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند به همان نسبت بحران هویّت فردی و اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی، بیزاری از نظام کنترل اجتماعی، بیاعتمادی و بدبینی به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه در این قشر عظیم کاسته خواهد شد. نتیجه آنکه به همان میزان که خانهداری و حضور زنان در صحنه خانه ثمرات مثبت و ارزندهای، هم برای زن و هم برای اعضای خانواده و در نتیجه اجتماع دارد، اشتغال زنان به کارهای مهم و خارج از حیطه خانه نیز دارای فایده و اهمیت است. از اینرو، باید در این میان، راه وسطی را جستوجو نمود تا میان مشغولیتهای گوناگون زنان، هماهنگی و توازن برقرار گردد.
در اینجا، این سؤال مطرح میشود که چرا بین نقشهای متفاوت یک زن ناهماهنگی به وجود میآید و چگونه باید بین آنها هماهنگی به وجود آورد؟ در پاسخ باید گفت: هر فرد بر حسب موقعیت خویش در گروه و جامعه، باید الگوهای عملی خاصی را رعایت کند که به آن «نقش» میگویند. مجموعه حقوق و تکالیف هر نقش «انتظارات نقش» نام دارد. مهمترین مسئلهای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد، وجود نقشهای متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده بر عهده بگیرند؛ نقشهایی که در جامعه ما به صورت سنّتی به آنها نگریسته میشود، و گاهی با نقش نوین زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه ناهماهنگ است. زنان شاغل در حالی که نقشهای دو گانهای ایفا میکنند، در زمینه انجام وظایف و مسئولیتهای ناشی از نقشهای خانگی وشغلی خود، تا حدّ متوسطی دچار دوگانگی نقش میشوند. زنان شاغل میزان مشارکت همسرانشان را در امور منزل و خانهداری کم، ارزیابی کردهاند. بار عمده ایفای مسئولیت سنگین خانهداری در کنار وظایف شغل و مسئولیتهای حرفهای و کار، همه بر دوش زنان شاغل قرار میگیرد و آنان در قبال این وظایف، خود را مسئول میبینند و دوست دارند که شغل خود را حفظ کنند و به هر صورت، به کارشان ادامه دهند. بنابراین، در وضعی قرار میگیرند که از یک سو، قادر به پاسخگویی کامل به انتظارات هر دو نقش خویش نیستند، و از سوی دیگر، علاقهمند که هر دو نقش را به خوبی ایفا نمایند. معرفی راه میانه میتواند پاسخگوی این مشکل باشد. در این صورت است که زن میتواند ضمن حفظ نقش اصلی خود به عنوان همسر و مادر، در صورت ضرورت، از فواید اشتغال نیز برخوردار باشد. پاسخ به بعضی از شبهات میتواند در پیدا کردن این راه مددرسان باشد. پس میتوان پرسید: آیا میتوان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی و هماهنگی برقرار کرد؟ یعنی در صورتی که زنان مجبور یا علاقهمند باشند در کنار خانهداری، شغل دیگری هم داشته باشند و یا جامعه به حضور زنان در مشاغل رسمی نیازمند باشد، آیا امکان جمع میان این دو مسئولیت هست؟ اگر آری، چه پیامدهایی دارد؟
در این زمینه، باید گفت: بررسی روند کلی شرکت زنان در فعالیتهای اقتصادی در چند دهه اخیر و تحوّل اندکی که در این زمینه حاصل شده و بررسی تعارض نقشهای خانهداری با کار زنان در بیرون از خانه موضوعی قابل بررسی است.
در یک بررسی، که از 325 زن در چهار منطقه تهران صورت گرفت، بیشتر زنان مورد پرسش (60 درصد) بر اهمیت نقش سنّتی و مسئولیتهای خانهداری خود تأکید کردند و در قبال این نقش، نسبت به کار بیرون از خانه اولویت قایل شدند. آنها معتقد بودند: بین کار به عنوان یک فعالیت اقتصادی در جامعه و حفظ و نگهداری زندگی خانوادگی و مراقبت از کودکان تعارض وجود دارد و آنها غالبا حفظ زندگی خانوادگی را بر کار بیرون ترجیح میدهند، اما همچنان علاقهمند به کار و فعالیت اقتصادی بیرون از خانه هستند.
پس این تعارض به آسانی قابل حل نیست، مگر آنکه مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقرّرات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون، از خدمات مؤسسات ذیربط (مانند مهد کودک و کودکستان) و یا برخی افراد بهرهمند باشند و تفاهم بیشتری در این باره بین زن و شوهر پدید آید. و یا آنکه طرفین از حمایت دیگر اعضای خانواده همچون پدربزرگها و مادربزرگها برخوردار گردند و اشتغال زنان از سوی اقوام مورد پذیرش و حمایت واقع شود.
اشتغال زنان و تربیت فرزندان
به دلیل آنکه تربیت فرزندان مهمترین مشغله زنان محسوب میشود، سؤالی که مطرح میگردد این است: آیا اشتغال زن خللی در تربیت فرزندان ایجاد میکند یا خیر؟ در پاسخ، میتوان گفت: مادر وسیعترین دنیای روانی و اجتماعی کودک است و از نظر کودک، همچون کسی است که از تمام نقاط این جهان اطلاع دارد. اشتغال مادر موجب اختلال در تکوین دلبستگی کودک نسبت به مادرمیشود؛ زیرا مراقبت کودک از حالت انفرادی به حالت گروهی درمیآید و در نتیجه، دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج میگردد. مادران شاغل نمیتوانند همانند مادران غیر شاغل به طور تمام و کمال، به کودکان خود رسیدگی کنند؛ چون مادر چندین ساعت از روز را خواهناخواه جدای از فرزند به سر میبرد. مادر وقتی پس از سپری شدن این ساعات، به فرزند میرسد خستگی ناشی از دنیای ماشینی امروز و خستگی فکری و ذهنی به او اجازه نمیدهد که در ساعات باقی مانده روز به کودک رسیدگی مکفی و لازم بنماید؛ چون در این مدت، مسئولیت خانه و خانهداری نیز بر دوش اوست. در نتیجه، باید گفت: هرچند زنان واجد شرایطی هستند که میتوانند در رسیدن به مقاصد آرمانی کشور نقش بسزایی داشته و در محافل علمی و اداری همانند مردان نقش فعّالی داشته باشند، اما با مشکلات جدّی در این زمینه روبهرو هستند که باید در رفع آنها کوشید.
امروزه با توجه به افزایش فزاینده مادران شاغل و برای جلوگیری از اثرات جبرانناپذیر رشد و نمو کودک، افزایش مرخصی زایمان، ایجاد مهد کودک در محیط کار بر طبق استاندارد جهانی و زدودن مشکلات اقتصادی در ابعاد گوناگون، از وظایف حسّاس دولتها به شمار میرود. نتیجه آنکه با استفاده از سازوکارهای اجرایی و برنامههای حمایتی، میتوان زنان را در ایفای نقششان توانمند ساخت. اما علاوه بر حمایتهای دولتی از اشتغال زنان، زمینههای فرهنگی دیگری نیز باید فراهم گردد تا زنان بتوانند در ضمن مسئولیتهای تربیتی در خانه، به ایفای نقش اجتماعی خویش نیز بپردازند. از مهمترین این عوامل، میزان همکاری اعضای خانواده است.
اشتغال و تعارضها
در صورت اشتغال زن، تقسیم کار بین زن و مرد چگونه است؟ زنان شاغل تا چه حد احساس میکنند که قادر به انجام همزمان وظایف و مسئولیتهای هر دو نقش خانگی و شغل خود نیستند؟ یعنی تا چه حد در انجام مسئولیتهای مرتبط با خانهداری و امور منزل و نیز با وظایف ناشی از مسئولیتها و تعهدات شغلی و اشتغال خود، احساس ناهماهنگی میکنند؟ آیا زنان شاغل برای ایفای نقش خانگی خود، در تلقّی و تعریفی که به طور سنّتی از چگونگی ایفای وظایف مرتبط با این نقش دارند، تغییر دادهاند، یا همچنان در چهارچوب الزامات نقش سنتی خود، به وظایف خانگی به عنوان یک مادر یا همسر مینگرند؟
بنابراین، از یک سو، به سبب نیازها و مقتضیات جامعه، نیاز به استفاده از نیروی کار زنان متخصص و تحصیلکرده و حتی ضرورتهای مشترک زندگی خانوادگی، همچون درآمد اقتصادی و بهبود سطح فرهنگی، اشتغال زنان اجتنابناپذیر تلقّی میشود و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغیب میشوند. و از سوی دیگر، از تغییرات فرهنگی در نظام ارزشها و تخصیص نقشها و جابهجایی وظایف خبری نیست. مشارکت مرد در انجام امور خانهداری موجب میشود زن در انجام امور خانهداری کمتر احساس خستگی مفرط کند، وگرنه زنان، هم در انجام وظایف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات میشوند و هم در پیشرفت شغل دچار رکود میگردند.
به طور کلی، باید گفت: میزان انتظار زنان از همسرانشان در انجام امور خانه متفاوت است و بستگی به عواملی از جمله تحصیلات زن، میزان درآمد زن و شغل همسرانشان دارد. شاید بهتر باشد بگوییم: انجام امور خانه بر دوش تمام اعضای خانواده است و هر کس باید کاری انجام دهد که در کمترین زمان و به بهترین شکل انجام میپذیرد و چنین نیست که بعضی کارها صرفا زنانه و برخی ازامور فقط مردانه باشد. رعایت انصاف و عدالت و حسن اخلاق و اتّکال به قدرت لایزال الهی بهترین راهنما در این زمینه است. عدم توجه به این مهم نه تنها برای زنان، که برای تمام افراد خانواده معضلات و مشکلاتی ایجاد میکند که آن را «تعارض نقش و عوارض آن» میخوانند.
در این صورت، میتوان سؤال کرد که آیا میان نقش شغلی و ایفای وظیفه خانوادگی زنان تعارضی وجود دارد؟ در صورت وجود تعارض، توابع و عوارض آن چیست؟ آیا زنان شاغل در انجام کارهای خانه، دچار تعارض نقش میشوند؟ در صورت مثبت بودن جواب، میزان این تعارض تا چه حد است؟ در کدام گروههای شغلی، این تعارض بیشتر است؟ زنان چه تصور و ادراکی از نقشهای سنّتی خود دارند و آیا قایل به تعدیل آن هستند؟ میزان مشارکت همسران زنان شاغل در امور خانهداری تا چه حد است و آیا به نظر آنان این میزان مشارکت کافی و منصفانه است و آیا این امر از میزان تعارض نقش کار خانهداری میکاهد یا خیر؟ زنان شاغل تا چه حد خود را در انجام وظایف خانهداری موفق میدانند؟
در ذیل، به برخی از تعارضها اشاره میشود:
1. دلسردی از نقش
هنگامی اتفاق میافتد که نقش معیّنی در زندگی فرد از اولویت و اهمیت برخوردار نیست و شخص به جای آنکه نقش را در ذهن و روح خود جایگزین کند، آن را تنها به این دلیل میپذیرد که ضرورت ایجاب میکند یا دیگران از او انتظار دارند. ایفای نقش در این حالت، غالبا با فشارهای روانی همراه است، تا جایی که فرد ممکن است اولویت خود را تغییر داده، نقش جدیدی را به عنوان امری مثبت پذیرا شود یا به آن صورت نمایشی بدهد و در عمل، خود را جدا از یکی از دو نقش احساس کند، به گونهای که از کارش نتیجهای مطلوب به دست نمیآورد.
2. فشار نقش
این فشار نتیجه تعارضِ وظایف یا توقّعاتی است که در قبال آن نقش وجود دارد. به این وضعیت «فشار نقش» میگویند.
3. شکست در ایفای نقش
وقتی افراد چندین نقش را همزمان ایفا میکنند در معرض خواستهای متعارضی قرار میگیرند و ممکن است در ایفای یک یا چند نقش خود، دچار شکست و ناکامی شوند؛ اما آنچه غالبا اتفاق میافتد این است که افراد بیشتر در ایفای نقش اکتسابی خود، دچار شکست میشوند.
4. تعارض نقشها
در صورتی که تعارض و کشمکش بین نقشها پیش آید، فرد دچار اختلال فکری و بی نظمی میشود و ممکن است به کشمکشهای روانی و حتی انواع استرس منجر شود.
اشتغال بیرون از خانه در تعارض با وظایف خانگی
حال درباره این تحقیق، سؤال اصلی، که محور فرضیه را تشکیل میدهد، این است که در بین زنان شاغل ایرانی، تا چه حد کار بیرون از خانه با زندگی خانوادگی در تعارض قرار میگیرد و تا چه حد امکان برطرف کردن فشارها و تعارضات برای زنان خانهدار وجود دارد؟ به نظر میرسد در شرایط کنونی، که هنوز کار زنان عمومیت پیدا نکرده است، این تعارض (وقتی که پیش آید) عمدتا به نفع پایگاه خانواده و عدم اولویت دادن به کار بیرون منجر میشود. در موارد خاص، دلبستگی به نقش کار بیرون از خانه، ممکن است نزد زنان منجر به کشمکشهای درون خانه و احیانا طلاق گردد.
سؤال دیگری که مطرح میشود این است که چه عواملی در ایجاد تعارض مؤثرند؟ در پاسخ، گفته شده است: کارکردگرایان از این فرض آغاز میکنند که همه جوامع تفاوتهای جنسیتی را تشویق میکنند؛ زیرا این تفاوتها اثراتی مثبت بر کل جامعه دارد. به باور آنها، دستکم در جوامع سنّتی و ماقبل صنعتی، ایفای نقشهای متفاوت، کارکرد مثبتی برای زنان و مردان داشته است و خانواده با تبعیت از این الگو، میتواند کارکرد مؤثرتری داشته باشد. (رابرتسون، 1372، ص 280) اما نظریهپردازان فمینیست اینگونه نقشهای جنسیتی را نمیپذیرند و زنان را در موقعیت نابرابر با مردان و یک گروه ستمدیده تلقّی میکنند که قربانی نظام مردسالارانه شدهاند.
هرچند در مورد کار زنان، مطالعات پراکندهای صورت گرفته، اما رابطه کار و خانهداری و اثرات متقابل آنها کمتر مورد بررسی واقع شده، به ویژه آنکه نظرات کمتری درباره تضاد بین کار خانه و کار بیرون، از زبان خود زنان ابراز گردیده است. یکی از مهمترین موانع اشتغال زنان در ایران، چگونگی نگرش مردان و زنان در سطوح کلی جامعه و گسترش آن به خود زنان نسبت به اشتغال زنان در بیرون از خانه است. این نگرش، هم مثبت است و هم منفی؛ از جمله در طبقات پایین جامعه که خانواده نیاز شدیدی به درآمد زن دارد، کار زن طبیعی مینماید؛ زیرا جنبه حیاتی دارد و خانواده نمیتواند از آن صرف نظر کند، اما برای طبقات بالا چنین نیست. زمانی که زن و مرد، هر دو شاغلند قهرا تعدّد نقشها برای زن پیش میآید و کار خانه به طور دایم دچار اختلال میشود. راه حل پیشنهادی، تقسیم کار خانه میان زن و مرد است و مرد از نظر اخلاقی باید زن را در کار خانه یاری کند؛ اما در عمل، مشاهده میشود که مردان علاقه اندکی برای کمک به همسران شاغل خود در خانه دارند.
کار زن در خانه و اهمیت آن
متأسفانه از تأکید اسلام به کار زنان در خانه، سوء استفاده میشود. کار زن در خانه، از نظر اسلام، تکلیف او نیست، بلکه شرافت فضیلتی برای اوست که اگر به آن همّت بگمارد و بخواهد آن را رایگان در اختیار همسر و فرزندانش قرار دهد در نزد خدا مأجور خواهد بود، و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند حق دارد و شرع این مطلب را حق مسلّم زنان انگاشته است؛ ولی متأسفانه در مرحله عمل در این زمینه، حق عظیمی ـ در سطح کلان ـ از زنان نادیده گرفته میشود. تعدّد وظایف تنها مشکل زن امروز نیست، بلکه تنوّع و تعارض پدیده خاص عصر ماست. از دیدگاه زنان شاغل، «مادر بودن» یعنی بعد عاطفی قویتر نسبت به کاری که برای کارفرما یا رئیس انجام میشود. این تناقض بزرگی در طبیعت جامعه امروزی است و این از آن روست که زن با تسخیر فضاهای اجتماعی جدید، خواه و ناخواه بارهای سنّتی را نیز بر دوش میکشد و مسئولیتهای تازهای بر مسئولیتها و وظایف قبلیاش افزوده میشود. مردان علاقه کمتری به انجام امور خانه از خود نشان میدهند. حتی در کشورهای صنعتی مثل ژاپن، که هنوز وزنه سنّت سنگین است، مردان تنها 15 دقیقه از وقت روزانه خود را به انجام امور خانه اختصاص میدهند، و در هندوستان 40 درصد مردان در کار خرید یا نگهداری کودکان به زنان کمک میکنند.
متأسفانه کار خانگی زنان، کاری است که هیچ گاه پایانی ندارد و اغلب اجرتی هم ندارد؛ چون شغل محسوب نمیشود. همه زنان کم و بیش با مشکل کارهای یکنواخت روزانه در خانه روبهرو هستند؛ کارهایی مثل نظافت، آشپزی، خرید، رسیدگی به امور بچهها، مهمانداری و مانند آن. اینها کارهایی هستند که جوامع سنّتی آن را جزو وظایف و نقشهای زنان میدانند و تصور میکنند که این کارها از عهده مردان ساقط میباشند؛ چرا که آن را کار واقعی حساب نمیکنند. انجام وظایف تکراری خانه برای تمام زنان لذتبخش و راضی کننده نیست؛ زیرا باید به تنهایی بار مسئولیتهایشان را به دوش بکشند.
شاید یکی از دلایلی که زنان به دنبال کار رسمی خارج از منزل نیستند همین امر است که از آنها انتظار میرود علاوه بر انجام وظایف شغلیشان، مسئولیتهای خانگی را هم انجام دهند، در حالی که اگر تمام اعضای خانواده (پدر و مادر، دختر و پسر) ضرورت کارهای خانگی و ارزش اجرای منظّم آن را درک کنند، هیچ گاه با دید حقارتآمیز به آن نمینگرند و آن را وظیفه فرد خاصی نمیدانند. وجدان حکم میکند همانقدر که هر یک از افراد خانواده به کار و شغل خودش (کار رسمی، آموزش و تحصیل) اهمیت میدهد، به کار زن و مادر خانه نیز به دیده احترام بنگرد و با برنامهریزی منظّم، درصدد کمک به او برآید تا بتواند دیگر استعدادها و تواناییهایش را هم ارتقا دهد.
نکته مهم و اساسی اینجاست: اصلیترین نقش تکوینی مادر، تربیت فرزندان است؛ اما گاهی کثرت کارهای خدماتی و اشتغال صد در صد به خانه و خانهداری حتی مانع تربیت صحیح فرزندان میشود و عملاً او از اجتماع و مشارکت در جامعه دور میماند. به طور کلی، زنی که مدام در فکر تهیه مایحتاج و نیازمندیهای خانواده است، دیگر فرصتی برای مطالعه، آموزش و تفکر درباره ظرفیتها و شایستگیهایش ندارد. لزوم نقشآفرینی زنان در جامعه، تنها به دلیل کسب درآمد و منافع مادی نیست، بلکه برای فراهم آوردن موقعیتهایی است که بتوانند از آن طریق جایگاه واقعی خود را در جامعه به دست آورند.
اگر به شغل خانگی ـ همان گونه که در اسلام ارزشمند است ـ ارزش گذارده شود این مشکلات هم منتفی میشود. گروهی از مردم خانهداری را مشغلهای زنانه میدانند که نیاز به تخصص و گذراندن دوره آموزشی خاصی هم ندارد، در حالی که اداره امور خانه نیاز به ساعتها وقت و انرژی دارد. میزان کارکرد زنان در خانه به طور میانگین، 75 ساعت در هفته گزارش شده است که قریب 20 ساعت نیز از میزان کاری یک کارگر شاغل در کارخانه بیشتر است. از آن گذشته، زنان خانهدار انتظار دریافت حقوق، پاداش، مرخصی و اضافهکاری هم ندارند. تنها چیزی که آنها را به انجام کارهای خانگی برمیانگیزد ایجاد آرامش و علاقه و احترام نسبت به افراد خانواده است.
تقسیم کار در خانه
لازمه پذیرش اصل «تقسیم کار در خانه» آن است که مرد و زن از انجام کارهای خانگی اکراه نداشته باشند و کارهایی مثل نظافت، ظرفشویی، بچهداری و دوخت و دوز را کارهای کاذب قلمداد نکنند، بلکه در تمام امور (از مراقبت بچهها گرفته تا وظایف خانگی)، با هم مشارکت و همکاری داشته باشند و این تصور باطل را، که مرد به زنش کمک میکند، کنار بگذارند و تأکیدات اسلام را درباره کار مرد در خانه جدّی بگیرند. مگر نه این است که روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؟ و مگر نه این است که حضرت علی علیهالسلام هم، در کار خانه، به یاری حضرت فاطمه علیهاالسلام میشتافت؟ و مگر نه این است که از دیدگاه شرع مقدّس، رضایت زن در انجام کارهای شخصی و خدماتی خانه شرط است؟
واقعیت این است که کارهای داخل خانه برای زن فضیلت بیشتری دارد و این موضوع در نظر شرع مقدّس، مسلّم است؛ زیرا پذیرش و انجام کارهای خانگی به منزله پایین بودن منزلت آن در خانواده و اجتماع نیست. «تقسیم کار» یعنی: درگیر شدن زن و مرد در اداره امور داخلی خانه. این مشارکت به آنها کمک میکند تا روابط جدیدی بین خود برقرار کنند که به بقای ارزشهای خانوادگی کمک مینماید. هنگامی که زن و مرد مشترکا وظایف خانهداری و بچهداری را به عهده میگیرند، رشد فردیت در آنها به صورت رشد جمعی ظهور میکند و تأثیر خود را در دیدگاههای فرزندان درباره ارزش کار در خانواده متحوّل میسازد.
تا زمانی که زنان نتوانند مسائل عمده جامعه خود را حل کنند، مسلّما نمیتوانند دیدگاههای جنسیتی را درباره نقشهای اجتماعی و تقسیم کار بر اساس زن و مرد بودن دگرگون سازند. تقسیم کار باید این فرصت را در اختیار زن قرار دهد که بتواند با فراغ خاطر و توان کافی، به کاری بیرون از خانه روی آورد. حال این کار میتواند جنبه صرف اقتصادی داشته باشد و یا فعالیتی برای پرورش تواناییها و استعدادهای فردی باشد. لازم به ذکر است که هدف از تقسیم کار در خانه، بار کردن کار اضافی بر دوش مردان و یا نادیده گرفتن وظایف زنان در خانه نیست، بلکه هدف یافتن روشهایی است که بتوان با استفاده از آنها، استعدادها و قابلیتهای هر دو نفر (زن و مرد) را به کار گرفت. مرد با پذیرش بخشی از وظایف خانگی، این امکان را مییابد تا موقعیت زن را بهتر درک کند و از او انتظارات نادرست نداشته باشد. از سوی دیگر، زنی که وارد اجتماع و بازار کار میشود، دید بهتری از روند رشد اقتصادی و اجتماعی پیدا میکند و میتواند خواستهای زنانهاش را با تأمّل و تأنّی بیشتری مطرح کند. تا هنگامی که گروهی از افراد با دید جنسیتی به کار زنان و مردان نگاه میکنند و هر گونه پیشرفت جوامع امروزی بشر را نادیده میگیرند، در واقع بسیاری از نیازهای دختران و زنان جامعه را کمرنگ جلوه میدهند.
امروزه در بسیاری از خانوادهها، زنان نیز همپای مردان کار میکنند تا بتوانند نقش مؤثری در بالا بردن سطح زندگی و رفاه اقتصادی خانواده داشته باشند. به دلیل آنکه درآمدی که مردان کسب میکنند در بیشتر موارد، بیش از درآمدی است که زنان به دست میآورند، این نگرش در افراد ایجاد میشود که زن در صورت لزوم، میتواند از کارش دست بکشد، در حالی که در میان طبقات پایین جامعه، اگر درآمد زنان متأهّل نبود، تعداد خانوادههای فقیر به مراتب بیشتر میشد. با کنار گذاشتن زنان به دلیل نگرشهای تبعیضآمیز گوناگون، عملاً جامعه نیمی از نیروی واقعی خود را از دست میدهد. علاوه بر آن، عدم مشارکت زنان در امور گوناگون جامعه، موجب نگرش بعدینگری و قضاوتهای غیرقابل جبران خواهد شد.
اگر برنامهریزی زنان و جامعه صحیح باشد تعارض نقشها کمتر پیش میآید. (البته این مطلب بدان معنا نیست که زنان از کار خانه به کارهای اقتصادی روی آورند.) برآوردن نیازهای مالی زنان، افزایش ارتباطات اجتماعی، داشتن حق تصمیمگیری مالی، ایجاد خودباوری زنان برای کسب مشاغل مناسب و داشتن درآمد مستقل، از جمله انگیزههایی است که زنان را به بازار کار میکشاند. اگر به شغل خانگی زن و دستمزد او ـ چنان که اسلام گفته است ـ بهای بیشتری داده شود بسیاری از زنان، محیط خانه و کار خانه و تربیت فرزند خود را بر کارهای بیرون ترجیح میدهند. در مواردی نیز عدم برخورداری از حداقل امکانات زندگی موجب تسلیم شدن و وابستگی شدید آنان به مردان خانواده میشود. در اغلب موارد، همکاری لازم بین زنان و مردان شاغل در انجام امور خانه و خانواده وجود ندارد. طبق آمار به دست آمده، مردان تنها 10 ـ 15 درصد از کارهای خانه را انجام میدهند و همین امر موجب میشود که بار مسئولیت اداره خانه و بچهها بر دوش زنان بیفتد و آنان نتوانند از عهده مسئولیتهای کاری خود برآیند. داشتن دید سنّتی نسبت به مشاغل زنانه و اولویت دادن به نقشهای همسرداری و خانهداری، فشار مضاعفی بر دوش زنان میآورد که هم وظایف شغلی را بر عهده بگیرند و هم وظایف خانگی را، و در این میان، آنان باید با جسمی فرسوده و روحی ناتوان زندگی را سپری کنند.
علاوه بر آن، گروهی دیگر از زنان شاغل متأهّل هم علاقه دارند همه وظایف و مسئولیتهای خانه را شخصا به عهده بگیرند تا افراد خانواده را از بار کارهای خانگی رها سازند؛ زیرا این کارها را جزو وظایف زن خانه میدانند و بر این اندیشهاند که اگر هدفشان کسب موفقیت در عرصههای اقتصادی و مالی است، باید تلاشی دو چندان داشته باشند. آنان ناگزیرند برای تأیید و اثبات فردیت خود، مجدّانه زحمت بکشند و تلاش کنند. توسعه اقتصادی هر جامعهای بدون توجه به نقش مؤثر زنان در تولید و بازپروری امکانات، امر دشواری است؛ زیرا زنان با ایفای نقش مدیریت مالی خانه، تأثیر فراوانی بر اقتصاد خانواده و در ابعاد وسیعتر، در اقتصاد جامعه دارند. اشتغال برای زنان موجب افزایش عزّت نفس و خودباوری آنان از تواناییهای بالقوّهشان میشود و میتواند آنان را از پرداختن صرف به کارهای یکنواخت خانگی برهاند. مادر / همسری که بتواند با دیدگاه درست، مسائل و مشکلات خانواده را حل و فصل کند، به طور حتم، میتواند سلامت بیشتری، هم به لحاظ جسمانی و هم به لحاظ روانی برای کانون خانواده مهیّا کند.
موانع اشتغال زنان
در جامعه امروز ایران، بسیاری از زنان شاغل نبوده و در خانه مشغول به کارند. با توجه به اینکه شوهران بسیاری از این زنان، کارمند یا شاغل نیستند و یا به نحوی از خدمات تأمین اجتماعی رفاهی استفاده نمیکنند، در زندگی خود، چه در زمان حیات همسر و یا پس از فوت وی، با مشکلات بسیاری مواجه میشوند. با فرض قبول ضرورت و امکان حضور زنان در مشاغل اجتماعی خاص، باید دید چه موانعی بر سر راه آنان است؛ یعنی باید پرسید موانع اشتغال زنان در جامعه چیست؟
در پاسخ، میتوان گفت: عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، قانونی و فرهنگی ویژهای در جامعه وجود دارد که مانع افزایش مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی میشود. این موانع به سه گروه تقسیم میشود:
الف. موانع اقتصادی
در زمان رکود اقتصادی، نیروی کار کمتری مورد نیاز است و تعداد زیادی از افراد جویای کار، شغل نمییابند و عدهای از افراد کار و شغل خود را از دست میدهند. اولین گروهی که کار خود را از دست میدهند و یا اصلاً کاری به دست نمیآورند معمولاً زنان هستند.
ب. موانع اجتماعی ـ قانونی
تبعیض جنسی در اشتغال از عوامل مؤثر بر عدم افزایش مشارکت اقتصادی زنان است. تبعیض جنسی در بدو استخدام، به این صورت است که تنها آن دسته از زنانی استخدام میشوند که واجد تحصیلات و دانشی بالاتر از مردان همکار خود باشند. تبعیض جنسی در نوع آموزش و نظام آموزش و پرورش، از موانع بارز مشارکت زنان در همه حوزههای فعالیت اقتصادی است.
ج. موانع اجتماعی و فرهنگی
از عوامل مؤثر بر کاهش مشارکت اقتصادی زنان در شرایط نبود تأمین اجتماعی لازم و کافی، متأهّل بودن است. زنان به دلیل اینکه مسئولیت امور خانه بر دوششان گذاشته شده، کمتر به دنبال مشارکت در فعالیتهای اقتصادی هستند.
پیشداوری منفی مدیران در رابطه با استعدادها و تواناییهای زنان و همچنین ناچیز بودن تعداد زنانی که در سمتهای بالای اداری حضور دارند، میتواند موجب کمتنوّعی فرصتهای شغلی ـ یعنی محدود شدن حیطه اشتغال زنان به مشاغل کم درآمد و با شرایط بد و دشوار ـ باشد.
اشتغال زنان در باور جامعه
سؤال دیگر آن است که نگاه جامعه نسبت به اشتغال زنان چیست؟ مسائلی که سدّ راه زنان در کاریابی میشود، نگرشها و باورهای ناصحیحی است که برخی از مردم دچار آنند. برخی عقیده دارند که موجودی به نام «زن» صرفا برای کارهای خانهداری آفریده شده است و لزومی ندارد در خارج از منزل به فعالیتی مشغول باشد. بسیاری از افراد جامعه، بخصوص در شهرستانها، نسبت به شغل زن دید مناسبی ندارند و تنها جایگاه زن را خانه میدانند و احتمالاً کارهای غیر از خانهداری را برای زنان ضد ارزش تلقّی میکنند. نبود قوانین روشن در دفاع از زن، کمبود شغل، فقدان نظام تأمین اجتماعی و در نهایت، کم سوادی و بیسوادی از عواملی است که موجب تقویت این بینش شده و روحیه محافظهکاری و پذیرش جایگاه محدود را در زن ایرانی تداوم و تحکیم بخشیده است. برای آغاز هر گونه تحوّل در ساخت اقتصادی و اجتماعی جامعه زنان، باید در بینش عمومی نسبت به حقوق و جایگاه زن تحوّل ایجاد کرد.
بهترین مکان مناسب برای اشتغال زنان
در این زمینه، این سؤال مطرح میشود که اصولاً و بر اساس باورهای فرهنگی یا مذهبی، چه مکانی برای اشتغال زنان مناسب است؟ بر اساس باورها و عقاید حاکم بر جامعه ما، هر حیطه کاری برای حضور زنان مناسب نیست و یقینا دیدگاههای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر ذهن مردم ما، بر خلاف آنچه در غرب رایج است، حضور زنان را در محیطهای کارگریِ نامناسب، منع میکند و نسبت به آن نظر مخالف دارد. بنابراین، مکانی که زن میخواهد در آن مشغول فعالیت شود باید از هر لحاظ، موافق با هنجارهای اسلامی و منطبق با شئونات زن باشد و مبنای تقوا و فرهنگ دینی را از زن نگیرد. در واقع، حضور او در جامعه، حضوری برخاسته برای اعتلای اجتماعی است؛ یعنی با حضور در اجتماع، او باید بتواند هم به جامعه خدمت کند و هم وظایف و مسئولیتهای خانه و خانهداری را انجام دهد. اما متأسفانه گاهی مشاهده میشود که زنان در فضایی مشغول کار میشوند که شخصیت و هویّت آنان در قبضه اراده و اختیار دیگران قرار میگیرد و با استفاده از ویژگیهای خاص زنانه، تبدیل به وسایل تبلیغاتی برای سودجوییهای کلان دیگران میشوند؛ آنچه که در شأن و مرتبه زن، بخصوص در جامعه اسلامی، نیست.
میزان و شرایط اشتغال در بین زنان ایرانی
میزان اشتغال زنان ایرانی چقدر است و چگونه میتواند شرایط فعالیت و اشتغال زنان ایرانی را متحوّل ساخت؟ آمار جمعیت فعّال کشورها و مقایسه آمارهای سرشماریها با یکدیگر نشان میدهد که نسبت و میزان فعالیت زنان در ایران و اروپا تقریبا معکوس است؛ بدین معنا که ـ برای مثال ـ در حالی که در کشوری مانند فرانسه، تنها 10 درصد زنان در سن فعالیت کار نمیکنند و بقیه شاغلند، در ایران، تنها کمتر از 10 درصد زنان در سن فعالیت، کار میکنند.
به طورکلی، هنوز کار زنان در کشور ما عمومیت پیدا نکرده است و خانهداری ووابستگی به مرد در زندگی زن، نقش عمده و اصلی دارد. شکی نیست که امروزه برای بهرهگیری از همه نیروهای انسانی در سنّ فعالیت، تلاشی درخورِ توجه میشود. به عبارت دیگر، به لحاظ نظری، نه از سوی دولت و نه از سوی خانوادهها ـ به طور کلی ـ مانعی برای پرداختن زنان به فعالیتهای اقتصادی بیرون خانه وجود ندارد، اما وزنه سنّتها هنوز سنگینی میکند. مناسبات خانوادگی، تعداد فرزندان و آماده نبودن محیطهای اجتماعی برای پذیرش بیقید و شرط و بدون اشکال زنان در کارهای بیرون از خانه، بخصوص کارهایی که به «مردانه» معروف شده، در عمل، توسعه کافی پیدا نکرده است.
تعداد زنانی که به بازار کار عرضه میشوند و به کار میپردازند هر روز بیشتر میشود، اما با توجه به رشد جمعیت و نیازهای اقتصادی روزافزون خانوادهها به کار زن، به رغم افزایش تدریجی حجم نیروی فعّال زن از گذشته تا به امروز، نسبت جمعیت فعّال زن همچنان ثابت باقی مانده و حتی رو به کاهش رفته است. دست کم در سرشماریهای پنجگانه سالهای 1335 تا 1375، نوسان این نسبت کاملاً محسوس است، به گونهای که امروز، فقط 9 درصد زنانِ در سن فعالیت، فعّالند که در مقایسه با میزان فعالیت مردان، قریب یک دهم بیشتر نیست؛ یعنی از هر ده زن در سنّ فعالیت، یک نفر به کار اشتغال میورزد. در سال 1351 کثرت زنان در بخش کشاورزی قابل ملاحظه بود. ولی آنچه حایز اهمیت است اینکه امروزه زنان نسبت به سالهای گذشته، دارای مهارت و تخصص بیشتری شده و کاراییشان افزایش یافته است.
اکثریت زنان ده ساله و بالاترِ کشور، خانهدار یا محصّل هستند. نسبت زنان خانهدار در سن فعالیت، که در سرشماری سال 1355، 79 درصد بوده، در سرشماری سال 1375 (یعنی بیست سال بعد) به 65 درصد کاهش یافته است، اما این کاهش نباید ما را در افزایش اشتغال زنان دچار توهّم کند؛ زیرا این تفاوت به نفع بازار کار زنان نبوده، بلکه توسعه تحصیلات زنان و علاقه دختران به ادامه تحصیل موجب این تفاوت شده است. درصد محصّلان زن بین دو سرشماری مذکور، از 17 درصد جمعیت غیرفعّال در سال 1355، به قریب 30 درصد در سال 1375 رسیده است که این افزایش موجب بالا رفتن سطح تحصیلات زنان میشود و ازدواج دختران را با تأخیر مواجه میکند و نیز میتواند در صورت اشتغال، به بهرهوری کمک کند. (وزارت کار و امور اجتماعی، 1351، ص 169)
جداول آماری بر اساس سرشماریها، آشکار میسازد که قریب 90 درصد زنان ده ساله و بالاتر کشور غیرفعّالند که از این نسبت، 6/29 درصد محصّل و دانشجو و 65 درصد مسئولیت خانهداری را بر عهده داشتهاند. بنابراین، در سال 1375، قریب 8 درصد زنان ده ساله و بالاتر شاغل و 2/1 درصد بیکار و جویای کار بودند (که 1/0 درصد آنها نیز قبلاً شاغل بوده و شغل خود را از دست داده بودند.) (مرکز آمار ایران، 1377، ص 110 ـ 130)
بررسیهای بیشتر نشان میدهد که بیشتر زنان در بخش کشاورزی شاغلند و بقیه به عنوان کارگر ساده، ماهر، استادکار و در مواردی، متخصص و با تحصیلات عالی ملاحظه میشوند. تعداد زنان در بخش خدمات دولتی، به نسبت زیادتر است. علاوه بر این، از قریب 230872 نفر کارکنان تابع قانون کار، 217874 نفر مرد و تنها 12998 نفر زن در 25 وزارتخانه و نهاد انقلاب اسلامی مشغول کار بودهاند. بیشترین تعداد زنان، که قریب 675423 نفر را شامل میشود، در آموزش و پرورش و پس از آن، در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، 1500 نفر در وزارت نیرو و بقیه در دیگر مؤسسات و سازمانها (کمتر از 400 نفر) مشغول به کار بودهاند. (همان)
اشتغال زنان ایرانی در تعارض با نقش مادری
نکته قابل ملاحظه این است که به رغم نسبت پایین جمعیت فعّال زن به کل جمعیت، قریب 1675000 نفر زن شاغل وجود دارد که بیش از یک میلیون نفر در بخش خصوصی و بقیه به صورت کارگر و یا کارمند در بخشهای دولتی و تعاونی و مانند آن فعّالند که کارشان میتواند با نگهداری کودکانشان تعارض داشته باشد. قدر مسلّم خانهداری زنان بر فعالیت بیرون از خانه غلبه دارد، اما اگر زنان عملاً بخواهند مجدّانه در فعالیتهای اقتصادی و بازار کار حضور داشته باشند، بیشک نیاز به حمایت و کمکهای مادی و معنوی فراوانی دارند.
در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و صنعتی، که نسبت زنان فعّال و شاغل به مردان بسیار نزدیک است، مشکلات فراوانی برای زنان خانهدار وجود دارد که نه تنها تناقضاتی بین کار و نگهداری اطفال ایجاد میکند، بلکه تنشها و کشاکشهای درونی زیادی نیز برای خود زنان به وجود میآورد و در موارد زیادی، زنان باید تلاش و کار مضاعفی را تحمّل کنند تا بتوانند تا حدّی تعارض میان کارِ خانه و کار بیرون از خانه را جبران کنند. سایر راهحلها، مثل کار مردان و کمک به زنان در خانه، هرچند تا حدّی مؤثر بوده، اما نه عمومیت پیدا کرده و نه توانسته است مسئله را یکباره حل کند.
ضرورت تدوین قوانین حمایتی از زنان خانهدار
سؤال دیگری که مطرح میشود آن است که در شرایط ایران، که ظاهرا تعداد زنان شاغل نسبت به مردان بسیار کمتر است، وجود قوانین حمایتی ضرورت دارد یا خیر؟
با توجه به قریب دو میلیون زنی که در شرایط حاضر به فعالیتهای اقتصادی خارج از خانه میپردازند و سیل عظیم زنان تحصیلکرده و دانشجویانی که به تدریج فارغالتحصیل شده، به بازار کار عرضه میشوند، باید دید چه راهکارها و ابزارهایی برای بهرهگیری بیشتر از این نیروی انسانی ماهر وجود دارد و میتواند مورد استفاده قرار گیرد، بدون آنکه به ارکان خانواده و کیفیت زندگی درونی و مراقبت از کودکان و حفظ جوّ عاطفی خانوادههای ایرانی لطمهای جبرانناپذیر وارد سازد.
در اسلام، بر اساس وظیفه زن به عنوان مادر و همسر و نقش زیستی و عاطفی او در طبیعت، برای او امتیازات و حقوقی قرار داده شده و در مقابل آن محدودیتها یا به تعبیر دیگر، تخفیفهایی نیز در نظر گرفته شده است. به دلیل سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی در جهت تثبیت نظام خانواده، مبحث اشتغال زنان سیاستی ویژه میطلبد. بر این اساس، دولت باید تدابیری اتخاذ کند تا ضمن حفظ کیان خانواده و نقش زن به عنوان محور آن، زنان به حقوق قانونی و طبیعی خود دست یابند، استعدادهایشان شکوفا شود، تواناییهایشان به منصه ظهور برسد و از زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی در ایجاد جامعه مدنی مورد نظر اسلام به نحو مطلوب استفاده شود. در این صورت است که زنان قادر خواهند بود با اصالت دادن به سنگر خانه، در اجتماع نیز به نحو شایسته، ضمن رعایت حدود الهی، به وظایف قانونی و اجتماعی خود عمل کنند و با استیفای حقوق انسانی و شرعی خود، به رضایت خاطر برسند و در سایه این اطمینان و آرامش، موجب قرار و قوام خانواده گردند.
متأسفانه کار خانگی زنان خانهدار در کشور ما همانند بسیاری از کشورها ارزشگذاری نشده و ارزش افزوده آن جزو حسابهای ملّی به شمار نیامده، در حالی که مجموع ساعات کار روزانه زنان از کل ساعات کار روزانه مردان طولانیتر است. بنابراین، برخورداری زنان از بیمه اجتماعی حداقل حمایتی است که البته در ایجاد امنیت روانی و اطمینان از تأمین آینده و کاهش اضطراب و نگرانی زنان خانهدار بسیار مؤثر است. بر اساس آخرین نتایج تحقیقات و اعلام رئیس اداره «سلامت روان» وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اختلالات روانی در زنان خانهدار ایرانی 48/15 درصد است و این در حالی است که اختلالات روانی در میان مردان بیکار 05/12، کارگران 6/7 و کارمندان 99/6 درصد است. به گفته یاسمی، اختلالات روانی شایع در زنان، انواع شدید و روانپریشانه را شامل نمیشود و بیشتر منظور اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی است. مشاهده میشود که ایجاد اطمینان خاطر نسبت به آینده و رفع نگرانی زنان به خاطر از دست دادن سرپرست در قالب بیمه اجتماعی در رفع اختلالات روانی آنها اثرگذار است. در عین حال، بیمه اجتماعی زنان خانهدار در حالی که زنان ما به فکر اشتغال در بیرون از خانه و به نحوی به دنبال برخورداری از حمایتهای تأمین اجتماعی هستند، میتواند برای تأمین آتیه آنها در خانه، تضمین به وجود آورد.
الف. طرح بیمه زنان خانهدار
از جمله سیاستهای حمایتی زنان اجرای طرح «بیمه اجتماعی زنان» است. سازمان بهزیستی برای بیمه اجتماعی 15 میلیون زن خانهدار اعلام آمادگی کرده است. طرح «بیمه زنان خانهدار» از سال 1381 به صورت آزمایشی در 6 شهر کشور آغاز و در سال 1382 در یک تا دو شهر مجری در کل استانها اجرا شد. بیمه اجتماعی زنان خانهدار برای رفع نگرانیها و دغدغههای زنان خانهدار فاقد شغل و به منظور ایجاد امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی در بین آنان، در سطح کشور اجرا شد و تا پایان سال 1382، 30 هزار زن خانهدار تحت پوشش این بیمه قرار گرفتند. بر اساس این طرح، زنان خانهدار 20 تا 50 ساله میتوانند با پرداخت 50 درصد حق بیمه ماهانه، یعنی معادل 50 هزار تومان بیمه اجتماعی شوند. 50 درصد مابقی نیز از سوی سازمان بهزیستی پرداخت و در حساب مشترکی جمع میشود تا پس از 20 یا 25 سال، زنان خانهدار از مستمری تا سقف بازنشستگان مشمول قانون استخدام کشوری برخوردار شوند. بیمه اجتماعی زنان خانهدار نوعی بیمه بازنشستگی است و خدمات درمانی را شامل نمیشود. زنان خانهدار میتوانند هر زمان که بخواهند از این حساب سرمایهگذاری با سود بلند مدت، برداشت کنند که البته در این صورت، از مستمری بیبهره میشوند و تنها پول انباشته آنها همراه با سود بلند مدت آن وامها، منهای کمک دولت، به آنها پرداخت میشود.
متأسفانه این طرح در عمل با مشکلاتی روبهرو شد. بر اساس گفته پرویز زارعی، مدیر کل «دفتر امور زنان و خانواده» سازمان بهزیستی، در تاریخ 17 بهمن 1383، در سال مزبور 30 هزار زن خانهدار تحت پوشش این بیمه قرار گرفتند. برنامه بیمه زنان خانهدار هنوز موفق به پوشش کل کشور نشده است. در سالهای آتی، کل زنان خانهدار کشور زیر پوشش این طرح قرار میگیرند. اعتبارات این حوزه در سال مزبور، 24 میلیارد ریال اعلام شد.
اما طرح «بیمه زنان خانهدار» نیز همانند بسیاری از طرحهای دیگر، با روند کندی به پیش میرود. به عبارت دیگر، پس از سه سال، تنها کمتر از یک درصد زنان خانهدار تحت پوشش این طرح قرار گرفتهاند. پرویز زارعی در اینباره میگوید: با وجود آنکه سه سال از اجرای این طرح میگذرد، تنها 45 میلیارد ریال برای آن اعتبار در نظر گرفته شده است که حتی سال 1383 اعتبار 20 میلیارد ریالی آن از سوی «دفتر امور مشارکت زنان» پرداخت نشده است. وقتی سه سال قبل این طرح مطرح شد، برخی از کارشناسان اقتصادی با دید منفی به آن نگریستند و آن را با منافع دولت در تضاد دانستند، با این اعتقاد که زنان خانهدار مستقیما در چرخه اقتصادی، تولید و درآمد سرانه، همانند زنان شاغل نقش ندارند و پرداخت مستمری پس از 20 سال به آنان از بودجه دولت، توجیه اقتصادی ندارد.
با این حال، معاون «دفتر امور زنان و خانواده» سازمان بهزیستی در اینباره نظر دیگری دارد. وی میگوید: درست است که زنان در تولید و اشتغال به طور مستقیم نقش ندارند، اما آنها در فعالیتهای خانه و رتق و فتق امور خانه نقش دارند که در جایی لحاظ نمیشود و با کار خود در منزل، باعث فراغ بال سایر اعضای خانواده، که در بیرون از خانه شاغل هستند، میشوند و تأمین آینده مالی آنها موجب دلگرمی و نشاطشان میشود که بازده فعالیت آنها را دو چندان میکند.
ب. حق بازنشستگی و از کارافتادگی زنان خانهدار
از سوی دیگر، در بسیاری از کشورهای پیشرفته، زنان خانهدار از مزایای بازنشستگی و از کارافتادگی برخوردارند و در این کشورها، از سازوکارهای فعّالی برای تأمین اجتماعی زنان خانهدار استفاده میشود. اما در بین کشورهای جهان سوم و در حال توسعه و همتراز، کشور ما، ایران، اولین کشوری است که در این زمینه اقدام کرده است. طرح بیمه این زنان در وزارت رفاه به صورت کاملتر در دست بررسی است. اما معاون «دفتر امور زنان و خانواده» سازمان بهزیستی در تاریخ 12 مهر 1384 اعلام کرد که اجرای طرح «بیمه زنان خانهدار» متوقّف شده است! اعتبارات این طرح باید هر سال نسبت به سال گذشته افزایش یابد که متأسفانه این کار تاکنون اتفاق نیفتاده است، در حالی که ما با استقبال زنان خانهدار مواجه هستیم و در هر استان، زنان 5 برابر ظرفیت و سهمیه استان ثبتنام کردهاند.
بدین سان، هنوز به راهکار اجرایی بهرهمندی زنان خانهدار از طرح بیمه اجتماعی دست نیافتهایم و تا رسیدن به اهداف طرح، فاصله داریم. هنوز تعدادی از زنان با انجام کار تماموقت در خانه و بیرون، فرصتی برای پرداختن به خود و نیازهایشان ندارند. هنوز تعدادی از زنان نتوانستهاند برای شکوفایی تواناییهایشان کاری انجام دهند. اما این تنها معضل زنان نیست بلکه مردان نیز جایگاه مناسب خود را پیدا نکرده و از رضایت شغلی برخوردار نیستند؛ زیرا انسان خود را در هیاهوی دنیای صنعت و فنّاوری فراموش کرده و به دنبال دستیابی به آرامش و آسایش، متحیّر و سرگردان است؛ گاه به نفع مردان حکم میکند و زمانی به نام حمایت از زنان، به حرکتهای جنسیتی و فمینیستی روی میآورد.
نتیجه حرکتهای فمینیستی در جهان غرب نتوانسته است راهحل مناسبی برای اشتغال زنان در نظر بگیرد و حاصل آنچه انجام شده فقر فزاینده جامعه زنان و ستمی مضاعف است. اگر دیدگاه اسلام درباره اشتغال خانگی زنان به منصه عمل میرسید بهترین دفاع از حقوق زنان در جهان به وقوع میپیوست و زن بدون آنکه از خانه و خانواده پا بیرون بگذارد، به حقوق مشروع و ارزش حقیقی خود میرسید. هرگز مراد از تأکید بر ایجاد تسهیلات برای اشتغال زنان، این نیست که زنان را از خانه به کارهای اقتصادی و کارهای سنگین بیرون از خانه، که در شأن آنها نیست، بکشانیم، بلکه مراد آن است که در کنار کارِ خانگی زن مطابق نظر اسلام، حق آموزش، اشتغال مناسب، تحصیل و ارزش کار خانگی او به رسمیت شناخته شود.
اکنون کار خانگی بیارزش به شمار میآید؛ به چشم نمیآید و محصولات آن به سرعت مصرف میشود، محصولات آن در بازار به فروش نمیرسد و در نتیجه، مزدی برای زنان در نظر گرفته نمیشود. اما اگر قرار باشد مجموعه فعالیتهایی که به نام «کار خانگی» صورت میگیرد، از بازار خریداری شود، هزینههای بالایی بر خانواده تحمیل میشود. زنانی که تأمین معاش خانواده کاملاً بر دوششان قرار دارد بیش از همه در معرض فقر قرار دارند. علاوه بر کار خانگی، که وظیفه تمام زنان است، بسیاری از زنان، بخصوص زنانی که به طبقات پایین اجتماعی تعلّق دارند، مجبورند در خارج از خانه نیز به کار مشغول شوند. کار زنان در خارج از خانه ویژگیهای خاص خود را دارد. بر خلاف تصور عوام، که معمولاً کارهای آسانتر به زنان تعلّق میگیرد، باید توجه داشت نوع کاری که زنان انجام میدهند معمولاً بسیار غیرتخصصی است. همین امر موجب میشود زنان در مقایسه با مردان، از امکان ترفیع کمتری برخوردار باشند. حتی در کارهای خدماتی نیز وضع چنین است و زنان در سلسله مراتب شغلی، پلههای پایین را اشغال کردهاند. یکنواختی در کار زنان بیش از کار مردان به چشم میآید و همچنین تشکیلات صنفی کارگران نیز غالبا در اختیار مردان است. محدودیتهای شغلی دیگری نیز برای زنان وجود دارد.
در نظام سرمایهداری و عصر جهانیسازی، نرخ اشتغال زنان در حال افزایش است. علت اصلی آن امکان پرداخت مزد کمتر برای کار معیّن است. صنعت الکترونیک، که از دهه 1960 به صورت بینالمللی درآمده، در آسیا عمدتا زنان جوان غیر ماهر را به استخدام درآورده است. شرکتهای آمریکایی تا حدّ زیادی به نیروی کار زنان متکی هستند و اقتصادهای تازه صنعتی شده، زنان را با دستمزد پایین وارد بدنه ساختار شغلی خود کردهاند. در همین حال، قسمت عمدهای از اشتغال شهری زنان در کشورهای در حال توسعه، در اختیار بخش غیررسمی، بخصوص در بخش تهیه غذا و ارائه خدمات، به ساکنان مادر شهرها اختصاص دارد. در مجموع، شرایط پیشِ رو نشانههایی از زنانه شدن گسترده فقر در سراسر جهان دارد.
این در حالی است که بر اساس مبانی قرآنی و تعالیم اسلامی، زنان از ارزش وجودی برخوردارند و شایسته نیست که با پرداختن به امور مالی و اقتصادی از شئون اساسی خود باز بمانند. این حقی است بر زنان و نوعی تخفیف، تا به آنچه لازم است، بپردازند و نه مانعی برای رسیدن به استقلال اقتصادی؛ «لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ»(نساء: 32) پس باید به دنبال راهی دیگر باشیم تا با رجوع به دین و فطرت و عقل سلیم، جایگاه مناسب زن ایرانی در عصر حاضر را دریابیم.(1)
منابع:
1. ر. ک. ندری ابیانه، فرشته، اشتغال و فرهنگ زنان، بهار 1384، فصلنامه بانوان شیعه، ش 3.
55. کوئن، بروس، مبانی جامعهشناسی، 1381، ترجمه و اقتباس غلامعبّاس توسّلی و رضا فاضل، تهران، سمت، چ سیزدهم.
56. رابرتسون، یان، درآمدی بر جامعه، 1372، ترجمه حسین مهربان، بیجا، بینا.
57. ریترز، جرج، نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، 1374، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی.
58. شجاعی، زهرا، برای زنان فردا، 1384، به کوشش مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، تهران، روز نو، ج 1 و 2.
59. مرکز آمار ایران، سالنامه آماری کشور 1377، سرشماری 1375، تهران، مرکز آمار ایران.
60. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، 1383، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران.
61. وزارت کار و امور اجتماعی، شاخصهای اجتماعی و اقتصادی کار زنان، 1351، تهران، وزارت کار و امور اجتماعی.
پی نوشت ها: 1- جمعی از دانش جویان و دانش پژوهان، جهاد جاودانه، قم، ستاد یادواره زنان شهید، استان قم، 1382، ص93 . 2- رک: علی، قائمی، روان شناسی و تربیت کودکان شاهد، ص291 . 3- رک: آدامز، میلنر و اسچرف، روان شناسی کودکان محروم از پدر، ترجمه: خسرو باقری و محمد عطاران، بی جا، بی نا، بی تا، صص10-8 . 4- علی، قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، تهران، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ ششم، 1368، ص188. منبع : مجله شمیم نرجس- باتغییر و تلخیص
تحقیق توسط دکتر غلامعبّاس توسّلی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به سفارش پژوهشکده زنان انجام شده است. عنوان تحقیق: آیا میتوان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی برقرار کرد؟
دکتربدری سادات بهرامی
روزنامه سلامت www salamat i
برچسبها:
کم کم غروب ماه خدا دیده میشود. صد حیف از این نشاط که بر چیده می شود. دراین بهار رحمت و غفران ومغفرت ،خوشبخت کسی است که بخشیده می شود. پیشاپیش عید فطر مبارک . التماس دعا
برچسبها:
گویش مردم دامغان گونه ای از زبان اصیل فارسی است که با لهجه مردم خراسان پیوستگی دارد باید گفت این گویش در تمامی نواحی این شهر یکسان نیست .
در اینجا سعی کردیم تا تعدادی از کلمات و جملات نواحی شرق این شهرکه به گویش شاهرودی نیز تکلم می کنند، گزیده شود . لازم به ذکر است تا حدودی این کلمات در بین جوانان امروزی تکلم نمی گردد .
خوردَم = خُوردُم شنیدَم = شنیدُم
گفتَم = گفتُم دیدَم = دیدُم
چیدَم = چیندُم ایستادم = اِستادُم
شکم = شُکُم روغن = روغان
به آخر تعدادی از اسامی و کلمات واو اشباح شده اضافه می گردد .
حسن = حسِنو حسین = حُسِنو محمد = مَمِدو کوچک = کوچوکو چرخ = چرخو گوساله = گاسُولُو
واژه نامه :
آسانو : قصه آستِه : آهسته آسمان غرمبه : صدای رعد وبرق آسیُو : آسیاب
آفتُو : آفتاب ، خورشید
آلِنگو :ضمغ درخت زرد آلو اینجن : اینجا
اِختلاط : گفتگو اَلنگو : دست بند اَلو : شعله ور شدن
اِمشو : امشب اُو : آب اوردَنگ : تیپا اوسار : افسار اوماچ : نوعی آش اینجه : اینجاست
این سفه : این سفر ، این بار
بابُو : پدر بزرگ بالشم : بالش بِرار : برادر پَرپَرو : پروانه پی یر: پدر پَله: نیمه هر چیز
پیتی : حلب ، ظرف روغن ونفت تُخمو : تخمه تُرکُمان : نوعی مورچه بزرگ
تُک : دهان تِلو : خار جِزو : جیرجیرک جَلُب : زرنگ و شیطان جوز : گردو
چِلمِه : شاخه ،خوشه چَم: خم ، پیچ چَنِه : چانه حَسو : نوعی آش
خُشکو : زردآلوی خشک شده خُوار : خواهر دَبه : ظرف پلاستیکی دِلنگان : آویزان
دُم لَقِلو : بچه قورباغه دیفال : دیوار رِندو : برنج ته دیگ روشوره : سفید آب سارُق : بقچه بسته
لباس سَلمو : نوعی سبزی شو : شب غُطه : آب تنی کاچه : پرحرف کالِکو : خربزه نارس
گُوش بَرو : نوعی بوته صحرایی گولاچ: نوعی نان روغنی ناخود : نخود ننجان : مادر بزرگ
وغ : قورباغه یخدان : چمدان واشلو : داس
برچسبها:
ََکتابخانه های استان سمنان
ردیف |
نام کتابخانه |
محل کتابخانه |
1 |
كتابخانه كومش |
سمنان |
2 |
كتابخانه شهيد مطهري محلات |
سمنان |
3 |
كتابخانه امام علي شهميرزاد |
سمنان |
4 |
كتابخانه مهديشهر |
سمنان |
5 |
كتابخانه امام حسن مجتبي فولادمحله |
سمنان |
6 |
كتابخانه مطهري سرخه |
سمنان |
7 |
كتابخانه لاسجرد |
سمنان |
8 |
كتابخانه افتر |
سمنان |
9 |
كتابخانه شماه يك |
شاهرود |
10 |
كتابخانه شماره دو |
شاهرود |
11 |
كتابخانه علي ابن ابيطالب |
شاهرود |
12 |
كتابخانه بسطام |
شاهرود |
13 |
كتابخانه رويان |
شاهرود |
14 |
كتابخانه يغماي جندقي |
شاهرود |
15 |
كتابخانه شيخ مفيد |
شاهرود |
16 |
كتابخانه ميقان |
شاهرود |
17 |
كتابخانه شهيد محمدتقي شريعتي |
شاهرود |
18 |
كتابخانه كلاته خيج |
شاهرود |
19 |
كتابخانه الغدير |
شاهرود |
20 |
كتابخانه امام علي ( ع ) |
شاهرود |
21 |
كتابخانه شماره دو |
گرمسار |
22 |
كتابخانه شماره دو |
گرمسار |
23 |
كتابخانه شهيدباهنر |
گرمسار |
24 |
كتابخانه شهيدفهميده |
گرمسار |
25 |
كتابخانه ايوانكي |
گرمسار |
26 |
كتابخانه شماره 3 (علامه طباطبايي ) |
گرمسار |
27 |
كتابخانه سيار |
در سطح استان |
28 |
كتابخانه خانخودي |
شاهرود |
29 |
كتابخانه حجه ابن الحسن |
شاهرود |
30 |
كتابخانه ابن يمين فريومدي |
شاهرود |
31 |
كتابخانه عمومي شهرك البرز |
شاهرود |
32 |
كتابخانه شماره يك |
دامغان |
33 |
كتابخانه مدير عالمي |
دامغان |
34 |
كتابخانه اميريه |
دامغان |
35 |
كتابخانه دروار |
دامغان |
36 |
كتابخانه ديباج |
دامغان |
37 |
كتابخانه فجر |
دامغان |
38 |
كتابخانه امام علي |
دامغان |
39 |
كتابخانه شهيد شاهچراغي |
دامغان |
40 |
كتابخانه كلاته رودبار |
دامغان |
41 |
كتابخانه استاد مطهري |
گرمسار |
42 |
كتابخانه شماره دو |
گرمسار |
برچسبها:
برچسبها:
صفحه قبل 1 صفحه بعد